بامزه ترین جوک های جدید
یکی از آرزوهام اینه که وقتی در یخچال و باز میکنم همه چی سر جاش باشه، مث تبلیغات تلویزیون
اما هر وقت باز کردم...
اول یه قابلمه برنج افتاده رو پام
تو در یخچال پر از قرص و آمپول و شربت و چسب و باند بود
تو جا میوه ایم پر بادمجون
مورد داشتیم طرف تو دبی سوار تاکسی شده
موقع رسیدن نمیدونسته چجوری عربی بگه پیاده میشم
زده رو شونه راننده گفته :
داداش…
صدق الله العلی العظیم
دیشب خواب دیدم شوهرم رفت زیر تریلی هجده چرخ با داد از خواب پریدم
تا نیم ساعت میلرزیدم گوشیمو ور داشتم بهش زنگ زدم دیدم شارژم صفره خودمو به در و دیوار میکوبیدم
یهو یادم اومد من ازدواج نکردم
بعد که آروم شدم یادم اومد پسرم
.
.
فشار زندگیه میفهمی؟
اومدم خونه عمم .......
مامانم زنگ زده میگه:
یه سوال میپرسم تابلو نکن فقط با آره یا نه جواب بده باشه؟؟؟؟؟
میگم باشه. میگه اونجا چه خبره؟؟؟؟؟؟
به نظر شما بگم اره یا نه!!!!!!!؟؟؟
توی حموم داشتم باصدای بلند میخوندم؛
عمر کمه صفا کن،گذشته رو رها کن
.
.
یه دفه فشار آب کم شد،گفتم الان من چیکار کنم
.
.
داداشم داد زد گفت؛
اگه نباشه دریا،به قطره اکتفا کن
الان کارشناس برنامه و مجری دارن درباره ازدواج دوم پدر خانواده بعد از طلاق حرف می زنن.
.
.
مجری:قبول دارین نامادری واژه خوبی نیس؟
کارشناس:صددرصد.
البته کلماتی اختراع شده.
مجری:مثال می زنید؟
کارشناس:بله. مثلا، جامادری (کسی که جای مادر اومده).
مجری:... سکووووووت
آخه جاااااااا مادری !
خیلی ها به جای زنِ بساز،دنبال پدر زنِ
بساز هستند
یه ۸ طبقه بسازه، طبقه ی هشتم رو هم بده به داماد گلش
بعضی وقتا که بابام خوابه میرم دستشو ماچ میکنم،پیشونیشو ماچ میکنم،کف پاشو ماچ میکنم
قشنگ که مطمئن شدم خوابه میرم یه پنجاهی از جیبش ورمیدارم
ﻣﻴﺪﻭﻧﻴﺪ ﻣﻦ ﭼﺮﺍ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﻧﻤﻴﺮﻡ ؟
.
.
.
ﭼﻮﻥ ﻋﺴﻞ ﺗﻮ ﺁﺏ ﺣﻞ ﻣﻴﺸﻪ
هزار الله واکبر به این همه شیرینی و زیبایی در من
اوایل که تلگرام پیدا شده بود یه بنده خدایی میگفت منو تو یه گروهی عضو کردند هر از گاهی یه پیام تو گروه میومد که مثلا:
عباس تَرک کرد .
عسکر تَرک کرد .
منم فکر میکردم مثلا عباس و عسکر اعتیاد داشتن حالا ترک کردن منم یه پیام میذاشتم :
بسلامتی مبارکه ایشالله ریشه هرچی مواد مخدر هست خشک بشه و روزی برسه که دیگه شاهد یکنفر معتاد تو جامعه نباشیم
رفتم مصاحبه یارو پرسید موضوع آخرین کتابی که خوندی چی بوده ؟
گفتم درباره یه پسری بود که بخاطر کسب علم و دانش حتی روزای تعطیلم میرفت مدرسه
گفت چه جالب اسمش چیه ؟
گفتم حسنی به مکتب نمیرفت وقتی میرفت جمعه میرفت
فک کنم چون نخونده بودش زنگ زد حراست بیان بندازنم بیرون
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﯾﻬﻮ
ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﭼﺎﻗﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﭘﺸﺖ ﮐﻤﺮﻡ ﮔﻔﺖ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺘﻮ ﺑﺪﻩ
منم گفتم 0919 ......
ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﯾﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﺳﺮﺷﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺭﻓﺖ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ
به من گفتن نخستین قدم واسه شنا نترسیدن و رها شدنه ولی وقتی پریدم رو آسفالت و سرم شکست فهمیدم نخستین لازمه آبه
من فقط در يك صورت ميتونستم دختر شايسته شم.
.
.
اونم اينه كه اسم مامانم شايسته مي بود
بار الهي ياريم کن اگر چيزي شکستم
.
.
.
مامانم نبينه چون به قضا بلا اعتقاد نداره يقينا تيکه تيکم ميکنه
مورد داشتیم طرف شماره زن دومشو رو تو تلفنش بنام« باطری ضعیف هست»
.
.
“low battery”
ذخیره کرده بود. هروقت زن دومش زنگ مى زد و خودش نبود، زنش تلفنش رو میزد به شارژ
خداییش این خلاقیت مدال داره
هنر نزد مردان ایران هست و بس…
میخوام برم هند اونایی که خورشید رو عبادت می کنند بیارم اهواز
.
.
ساعت 2 ظهر بزارمشون تو حیاط
بهشون بگم حالا عبادت کنید!
ببینم سرِ دینشون میمونند یا نه
یه جوری به کدو میگید تنبل…
.
.
.
انگار هندونه صب به صب پا میشه میره نون سنگک میگیره میاد