جی پی مورگان چِیس (J.P. Morgan Chase) شرکتی آمریکایی با حوزه فعالیت بین المللی است که انواع خدمات بانک داری، سرمایه گذاری و اعتبارات را به مشتریان خود ارائه می کند. نام برند، وام گرفته از نام یکی از بزرگ ترین اقتصاددان های تاریخ یعنی جی پی مورگان است که به گواه بسیاری از منابع تاریخی، به نوعی پایه گذار اقتصاد آمریکا بود. امروزه، زیربرند Chase از شرکت جی پی مورگان چِیس، شهرتی جهانی در صنعت بانک داری دارد.
یادگار جی پی مورگان، امروز به عنوان بزرگ ترین بانک ایالات متحده آمریکا شناخته می شود و در فهرست S&P Global به عنوان ششمین بانک بزرگ جهان قرار دارد. سرمایه ی این بانک، طبق آخرین آمار حدود ۳.۵ تریلیون دلار گزارش شده است که برند مذکور را در صدر ارزش مندترین بانک ها از لحاظ ارزش بازار قرار می دهد. گفتنی است مرکز مدیریت اصلی بانک، در منطقه منهتن نیویورک واقع شده است. برند کنونی، از ادغام چند شرکت بزرگ خدمات مالی و اعتباری در میانه ی قرن بیستم و سپس، شروع قرن ۲۱ تشکیل شد. آخرین ادغام مهم، در سال ۲۰۰۰ و با خرید J.P. Morgan & Co توسط Chase Manhattan Corporation انجام شد. هریک از شرکت های درگیر در این ادغام ها، تاریخچه ای پر فراز و نشیب دارند که در ادامه به آن ها می پردازیم.
تاریخچه تأسیس جی پی مورگان چِیس
اولین شرکت مالی که بعدها به چِیس منهتن (یکی از بازوهای جی پی مورگان امروزی) تبدیل شد، Manhattan Company نام داشت که در سال ۱۷۹۹ تأسیس شد. هدف ظاهری از تأسیس این شرکت، تأمین آب آشامیدنی برای منطقه ی نیویورک بود که آن سال ها از اپیدمی تب زرد رنج می برد. البته، هدف نهایی آن بود که بانکی برای ارائه ی خدمات مالی به شهروندان، راه اندازی شود.
آرون بور، مدیر شرکت منهتن بود که به نوعی فعالیت خود را با هدف پایان دادن به سلطه ی شرکت هایی همچون Bank of New York و Bank of the United States شروع کرد. او تلاش می کرد تا شرکت های مختلف را به ذخیره ی سرمایه در بانک خود تشویق کند و به مرور، شهرت فعالیت های مالی خود را افزایش دهد. پس از مدتی بور و مدیران دیگر به این نتیجه رسیدند که تأمین آب آشامیدنی، نیاز به همه ی دارایی های مالی و اعتباری آن ها ندارد و می توان کسب وکاری درکنار آن تشکیل داد. در همان سال ۱۷۹۹، Bank of Manhattan Company در وال استریت تأسیس و دنیل لودلاو به عنوان اولین مدیر آن مشغول به کار شد.
رقابت و کشمکش بیت دو سیاست مدار و سرمایه گذار، به دوئلی مشهور در سال ۱۸۹۴ منجر شد که بور، همیلتون را در آن به قتل رساند. دوئل در آن سال ها در منطقه ی نیوجرسی ممنوع بود، اما باز هم هملیتون به دعوت بور در آن شرکت کرده بود. درنهایت، مرگ او به قدری جامعه را عصبی کرده بود که بور مدتی به اجبار، در انظار عمومی ظاهر نشد. بانک منهتن، سال ها بعد و در ۱۹۳۰ اسلحه های آن دوئل را از خانواده ی چرچ، از اقوام همیلتون، خریداری کرد. در سال ۱۸۰۸، لودلاو از سمت خود استعفا کرد و شرکت نیز تصمیم گرفت تا فعالیت های تأمین آب آشامیدنی را به شهرداری نیویورک واگذار کند. آن ها قصد داشتند همه ی تمرکز خود را روی فعالیت های بانک داری معطوف کنند. بانک منهتن، از آن زمان روند صعودی پیشرفت و اعتبار را شروع کرد و به مرور، روش های نوآورانه ی بانک داری از سوی آن ها به مشتریان عرضه شد.
امتیاز بانک داری که به بانک منهتن اهدا شده بود، محدودیت خاصی نداشت و آن ها می توانستند به همه ی اقشار جامعه از ثروتمندان و ملّاکان تا حتی مقامات شهر نیویورک نیز وام اعطا کنند. اتخاذ چنین سیاست هایی همسو با بانک داری آزاد در آن سال ها، باعث شد تا توسعه ی بانک داری در سال های میانی و پایانی قرن ۱۹ در ایالات متحده ی آمریکا روندی شتابان به خود بگیرد. پیشرفت های بانک منهتن نیز به قدری سریع بود که در سال های پایانی قرن، آن ها به یکی از بزرگ ترین مؤسسه های نگه داری دارایی های شخصی آمریکایی ها تبدیل شده بودند.
بانک منتهن، در سال ۱۹۹۵ با شرکت Chase ادغام شد که در ادامه، تاریخچه ی آن ها را نیز در سال های پیش از ادغام بررسی می کنیم. بانک منهتن، در آن زمان ۶۷ شعبه ی فعال در نیویورک داشت و به عنوان یکی از مشهورترین و موفق ترین بانک های آمریکا شناخته می شد.
بانک ملی چِیس
بانک ملی Chase، بخش دیگری بود که در سال ۱۹۵۵، چیس منهتن را شکل داد. آن ها در سال ۱۸۷۷ و در نیویورک کار خود را شروع کردند. سالمون پی چِیس ، وزیر خزانه داری آمریکا در زمان آبراهام لینکن بود که از نامش، برای نام گذاری چِیس استفاده شد. در سال ۱۹۱۱، آلبرت هنری ویگین مدیریت چِیس را بر عهده گرفت و به مرور، شرکت را به بازویی قدرتمند در وال استریت تبدیل کرد.
از فعالیت های مهم ویگین در مدیریت چِیس، می توان به خرید و ادغام های تأثیرگذار در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ اشاره کرد. در آن سال ها، ۷ بانک بزرگ نیویورکی به زیرمجموعه های چِیس تبدیل شدند. بزرگ ترین آن ها، شرکت سرمایه گذاری Equitable Trust بود که در زمان خرید در سال ۱۹۳۰، بیش از یک میلیارد دلار سرمایه داشت. آن مؤسسه، تحت مالکیت جان دی راکفلر بود و وینتروپ آلدریش آن را مدیریت می کرد. پس از خرید، ویگین به سمت ریاست هیئت مدیره ی سازمانی رسید که دیگر، بزرگ ترین بانک جهان محسوب می شد.
در سال ۱۹۳۲، مدیر افسانه ای چِیس در مدیریت سرمایه گذاری ها، خصوصا در بخش سهام دست به اعمال خلاف قانونی زده بود و مجبور به استعفا شد. او و بسیاری از همکارانش در سال های بعد، تحت بازرسی های متعددی قرار گرفتند تا فعالیت های غیرقانونی و شرکت های سوری تأسیس شده برای اخلال در نظام سرمایه گذاری سهام از سوی آن ها، بررسی شود. آلدریش پس از ویگین مدیریت چِیس را بر عهده گرفت و تا پایان جنگ جهانی دوم، سکان هدایت آن سازمان عریض و طویل را در دست داشت. توسعه ی بانک در آن سال ها هم با قدرت ادامه پیدا کرد و پس از جنگ جهانی، چِیس اولین بانکی بود که شعبه هایی را در ژاپن و آلمان تأسیس کرد. آلدریش می دانست که توسعه ی داخلی فعالیت های بانک، خصوصا در بانک داری سمت مصرف کننده و اشخاص عادی، باید متحول شود. او درنهایت تصمیم گرفت تا ادغامی را با بانک منهتن انجام دهد تا توسعه ی فعالیت ها با سرعت بیشتری ادامه پیدا کند.
چِیس منهتن، دوران مدیریت دیوید راکفلر
پس از ادغام چِیس و بانک منهتن، نیروی محرکه ی جدیدی، فعالیت های شرکت جدید را به پیش می راند و او هم، یکی از وارثان جان دی راکفلر، یعنی دیوید راکفلر بود. راکفلر پس از جنگ جهانی دوم به عنوان دستیار ارشد فعالیت های خارجی به چِیس ملحق شده بود و در سال ۱۹۴۹، معاون ارشد سازمان بود. در سال های ابتدایی ۱۹۵۰، او به عنوان مدیر فعالیت های شهری بانک نیز فعالیت می کرد. درواقع، راکفلر، آلدریش را از مزایای ادغام با بانک منهتن آگاه کرد و او را در این مسیر مورد تشویق قرار داد.
دیوید راکفلر پس از ادغام بزرگ ۲ سازمان مالی فوق، به عنوان معاون ارشد اجرایی مشغول به کار شد و توسعه ی بزرگ ترین بانک نیویورک را بر عهده گرفت. در سال ۱۹۶۹، او به ریاست هیئت مدیره رسید. در همان سال، جیس منهتن به یک شرکت تبدیل شد و بانک چِیس منهتن به عنوان زیرمجموعه آن به کار خود ادامه داد. در دوران رهبری دیوید راکفلر، توسعه ی بین المللی چِیس منهتن اهمیت بالایی داشت. او به فرایندهای روزمره ی مدیریتی علاقه ای نشان نمی داد و در عوض، سفرهای متعددی به چهارگوشه ی دنیا داشت تا با رهبران مالی و سیاسی متعدد، دیدارهای استراتژیک ترتیب دهد. فعالیت های او، اعتبار جهانی درخورتوجهی را برایش به همراه آورد که از نظر خودش، سیاست خارجی مناسب برای کشور آمریکا هم محسوب می شد. او به مرور به یکی از ستون های سیاست خارجی آمریکا هم تبدیل شده بود و در نتیجه، اثرگذاری بالایی هم در وزارت امور خارجه داشت.
ارتباط چِیس منهتن با سیاست مداران، علاوه بر مزایای مالی و اعتباری، انتقادهای زیادی را هم برای آن ها به همراه داشت. در سال ۱۹۶۵، آن ها تصمیم گرفتند تا سهم عمده ای از دومین بانک بزرگ آفریقای جنوبی را خریداری کنند که با مخالفت گروه های ملی و مردمی مواجه شدند. این گروه ها از مردم درخواست می کردند که پول های خود را از بانکی که قصد کمک به رژیم آپارتاید دارد، خارج کنند. از فعالیت های بحث برانگیز دیگر راکفلر در موضوعات سیاسی-مالی، می توان به حمایت از جنگ آمریکا علیه ویتنام اشاره کرد که حتی به تأسیس شعبه ای در بزرگ ترین شهر آن کشور (توسط خود دیوید راکفلر) انجامید و تظاهرات و انتقادهای شدیدی در پی داشت. یکی از نکات مهم تاریخ چیس منهتن در دهه های پایانی قرن بیستم، همکاری آن ها با نظام پادشاهی ایران بود. در دهه ی ۱۹۷۰، شاه ایران بزرگ ترین مشتری چیس منهتن در خاورمیانه محسوب می شد. او حدود ۲.۵ میلیارد دلار سرمایه ی کسب شده از سود فروش نفت را در چیس منهتن نگه داری می کرد که حدود ۸ درصد از دارایی های بانک را تشکیل می داد.
در دهه های پایانی قرن بیستم، چیس منهتن سرعت رشد بین المللی خود را بیش از پیش ادامه داد و درآمدش از آن بخش ها، از نصف به دوسوم کل درآمد رسیده بود. ازطرفی، رقابت روز به روز سخت تر می شد و ظهور رقیبی به نام Citigroup، فعالیت آن ها را بیش از پیش تهدید می کرد. باوجود تمام آن چالش ها، چیس منهتن سومین بانک بزرگ آمریکایی باقی ماند که ۲۲۶ شعبه در نیویورک و ۱۰۵ شعبه و ۳۴ زیرمجموعه در کشورهای دیگر جهان داشت.
چالش بدهی کشورهای درحال توسعه
دهه ی ۱۹۸۰ با خرید و ادغام های متعددی برای چیس همراه بود. آن ها بانک هلندی Nederlandse Credietbank در آمستردام، Lincoln First Bank در راچستر نیویورک و ۶ مؤسسه ی سرمایه گذاری و ذخیره ی دارایی را در اوهایو خریداری کردند. اتفاق مهم دیگر، خرید Continental Bancor در سال ۱۹۸۶ بود.
دیوید راکفلر، در سال ۱۹۸۱، به دوران مدیریت پرتلاطم و طولانی خود در چیس پایان داد. ویلارد سی بوچر، مدیرعامل چیس در آن زمان، توسط خود راکفلر انتخاب شده بود و پس از رفتن او، ریاست هیئت مدیره را بر عهده گرفت. بوچر هم روند راکلفر را پیش گرفت و بیش ازهمه تلاش می کرد تا چهره ی بین المللی چیس را حفظ کرده و توسعه دهد. درکنار تمام رخدادهای تقریبا مثبتی که در دهه ی ۱۹۸۰ برای چیس رخ داد، برخی از وام های اهدا شده توسط آن ها، چالش های عظیمی را در سال های پیش رو به وجود آورد. مشکلات مالی دو شرکت بزرگ آمریکایی که چیس مورگان را به عنوان مؤسسه ی ضامن و سرمایه گذار انتخاب کرده بودند، آغازگر چالش های مالی برای آن ها بود. آن شرکت ها Drysdale Government Securities و Penn Square Bank بودند که وام های شان، خسارت های متعددی را به این بانک آمریکایی وارد کرد.
علاوه بر چالش های داخل آمریکا، وام های اهدا شده به کشورهای درحال توسعه نیز مشکل بزرگی برای چیس منهتن بود. شروع آن چالش ها، از سال ۱۹۸۷ و اعلام برزیل در قطع پرداخت بدهی به بانک های خارجی شروع شد. در جریان آن خبر، خسارت مالی شدیدی به چیس منهتن وارد شد که با ثبت رکورد ۸۹۴.۵ میلیون دلار، بدترین سال مالی را برای سیستم بانک داری آمریکا از زمان رکود بزرگ ابتدای قرن بیستم، به همراه داشت.
در سال های پایانی دهه ی ۱۹۸۰، فشارهای وارده به خاطر بدهی کشورهای درحال توسعه و همچنین روندهای جدید بانک های منطقه ای داخل آمریکا، روند پیشرفت چیس منهتن را کند کرد. در خلال سال های ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۸، ۱۰ درصد از نیروی کاری آن بانک تعدیل شد که شامل حدود ۶ هزار کارمند بو. در سال ۱۹۸۸، نیویورک تایمز در مقاله ای، احتمال خریداری بانک بزرگ آمریکایی را بیان کرد. درنهایت در سال ۱۹۹۰، به خاطر مشکلات پیش آمده، هیئت مدیره از بوچر خواست تا یک سال زودتر، بازنشسته شود و گروهی جدید، فرآیندهای اجرایی سازمان را در دوران بحران مدیریت کنند.
توماس جی لابرکو، پس از بوچر به عنوان رئیس هیئت مدیره مشغول به کار شد. او در سال ۱۹۶۴ به عنوان کارآموز به چیس ملحق شده بود و به سرعت، روند پیشرفت را طی کرد. لابرکو در سال ۱۹۷۵ نقشی اساسی در مؤسسه ی Municipal داشت که شهر نیویورک را از بحرانی مالی نجات داد. به علاوه، او در سال ۱۹۷۸ هیئت مدیره را مجاب کرد که فعالیت های خود در بازارهای خرد را هم افزایش دهد. رویکردی که در دهه ی ۱۹۹۰، بیش از نیمی از درآمد بانک آمریکایی را تأمین می کرد.
سال های پایانی قرن بیستم در موسسه جی پی مورگان چیس
مدیران پیش از لابرکو، تمرکز زیادی بر توسعه ی بین المللی چیس منهتن داشتند و تاحدودی از بازار داخلی آمریکا غافل شدند. کارشناسان اقتصادی اعتقاد داشتند در سال های پیش رو و با بحران های متعدد در سرتاسر جهان، چیس منهتن باید به مرور منابع درآمدی خود را تغییر دهد. به هرحال، روندهای تغییر استراتژی با کاهش هزینه ها و تعدیل نیرو (۶ هزار نفر در سال ۱۹۹۱) انجام شد. به علاوه، لابرکو تصمیم گرفت تا خدمات بین المللی خود را نیز کاهش دهد و برخلاف رقیب قدیمی اش یعنی Citigroup، دیگر بانکی جهانی با خدمات جامع نباشد.
در سال های پایانی قرن بیستم، پس از تغییرات کلی در استراتژی، چیس تصمیم گرفت تا روی ۳ حوزه ی اصلی در خدمات بانک داری متمرکز شود: بانک داری منطقه ای در نیویورک، نیوجرسی و کنتیکت، خدمات اختصاصی برای مشتری ها در سرتاسر آمریکا ازجمله کارت های اعتباری، وام رهنی و اتومبیل، بانک داری بین المللی محدود به سرمایه گذاری. در آن سال ها، فناوری به سرعت جای خود را در تمام سطوح جامعه و صنعت باز می کرد. چیس نیز تحت مدیریت آرتور اف رایان، تغییر جهتی جامع به آن سمت داشت. در اولین اقدام، سرمایه گذاری ۵۰۰ میلیون دلاری برای بهبود سیستم های پردازش اطلاعات انجام شد. به علاوه، بانک داری آنلاین نیز با همکاری بزرگانی همچون مایکروسافت، Intuit، America Online و CompuServe با قدرت پیگیری می شد. یکی از مهم ترین اقدامات دهه ی ۱۹۹۰، تغییرات اساسی در فرهنگ سازمانی چیس بود که با همکاری لابرکو و رایان در سال ۱۹۹۲ انجام شد. آن ها علاوه بر تمرکز هرچه بیشتر روی فرایندهای خدمات به مشتری، فرهنگ کار تیمی را نیز به نوعی در سازمان تزریق کردند. البته، درنهایت آن دهه، شکست های متعددی را برای چیس به همراه داشت.
در خلال سال های ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵، خرید و ادغام های متعددی در بانک های آمریکا انجام شد و رقبای بزرگی دربرابر بانک قدیمی آمریکایی قد علم کردند. درنتیجه، چیس از رتبه ی دوم بزرگ ترین بانک کشور به رتبه ی هفتم سقوط کرد. به هرحال سال های سختی برای چیس می گذشت و بسیاری، سرنوشت خریده شدن را برای آن ها متصور می شدند. ضربه ی محکم دیگر به اعتبار و ارزش سهام آن ها نیز در سال ۱۹۹۵ و با اعلام تصمیم به اخراج ۳ تا ۶ هزار نیرو از شرکت، عملی شد. فشارهای گفته شده در بالا، در سال ۱۹۹۵ به نقطه ی نهایی رسید و چیس، چاره ای جز ادغام با بازیگر بزرگی دیگر در صنعت بانک داری نداشت. Chemical Banking Corporation، در آن سال خبر ادغام را به ارزش ۱۰ میلیارد (به صورت تبادل سهام) رسانه ای کرد. ادغام فوق، بزرگ ترین بانک آمریکایی در آن سال ها را با دارایی نزدیک به ۳۰۰ میلیارد دلار، شکل داد. باوجود آن که خبر، حاکی از ادغام بانک ها بود، کارشناسان اعتقاد داشتند که چیس، توسط کمیکال خریداری شده است، اما به هرحال نام چیس، برای بانک جدید، باوقارتر بود. کمیکال بانک نیز تاریخچه ای شبیه به بانک منهتن داشت. آن ها از سال ۱۸۲۳ و به شکل شرکتی غیربانکی فعالیت خود را شروع کردند و پس از مدتی، با ورود به فعالیت های مالی و تأسیس بانک های زیرمجموعه، به مرور به بانکی مستقل تبدیل شدند.
کمیکال یکی از مهم ترین بانک ها در ظهور دوران مدرن بانک داری مشتری در آمریکا محسوب می شود. آن ها در سال ۱۹۶۹ و با اجرای اولین ماشین عرضه ی پول نقد (نسل قبل از ATM) نام خود را در تاریخ ثبت کردند. ادغام ۲ بانک بزرگ نیویورکی، زلزله ای را در بازارهای مالی آمریکا به همراه داشت. چیس جدید دیگر بزرگ ترین بانک نیویورک و دومین بانک ایالت مهم تگزاس بود. در سطوح کشوری، آن ها در بسیاری از خدمات بانک داری شخصی و شرکتی، کارت های اعتباری و وام رهنی، حرف اول را می زدند. پس از ادغام بزرگ، نوبت به تعدیل نیرو در واحدهای مشترک بود که با اخراج ۱۲ هزار نفر در نیمه ی دوم دهه ی ۱۹۹۰ انجام شد. در نتیجه ی تعدیل نیرو و تعطیلی برخی از شعبه ها، ۱.۷ میلیارد دلار صرفه جویی در هزینه های چیس انجام شد.
رقیب همیشگی چیس، سیتی گروپ هم در آن سال ها با قدرت به پیشرفت ادامه می داد و توانست با خرید Travelers Group، بانک آمریکایی را از لحاظ دارایی های در گردش، پشت سر گذاشت. چیس تلاش می کرد تا با خرید و ادغام های بیشتر، موقعیت خود را در بازار تثبیت کند و حتی اسم های بزرگی همچون گلدمن ساکس، مریل لینچ و مورگان استنلی به عنوان خریدهای احتمالی آن سال ها تخمین زده می شدند. به هرحال، هیچ یک از تلاش ها به موفقیت نرسید و چیس با همان ساختار قبلی و تنها با چند خرید و ادغام کوچک، به استقبال قرن ۲۱ می رفت.
ورود به قرن ۲۱، با خبر مهمی از سوی چیس همراه بود که نویدبخش آینده ای درخشان برای آن ها بود. پس از خرید هولدینگ رابرت فلمینگ در سال ۲۰۰۰ و به قیمت ۷.۷ میلیارد دلار (که پایه های چیس را در اروپا و آسیا مستحکم تر کرد)، نام بزرگ بعدی، جی پی مورگان بود. در پایان سال ۲۰۰۰، خرید به قیمت ۳۲ میلیارد دلار انجام شد و دارایی های شرکت جدید به نام جی پی مورگان چیس، از ۶۶۰ میلیارد دلار عبور کرد.
تاریخچه مختصر جی پی مورگان
جی پی مورگان، در ابتدا به نام House of Morgan شناخته می شد که ریشه هایی در سال ۱۸۳۸ و تأسیس بانک داری تجاری در لندن توسط جورج پیبدی داشت. جونیوس اس مورگان، در سال ۱۸۵۴ با پیبادی شریک شد و با تصاحب کسب وکار، سریعا نام آن را به جی اس مورگان تغییر داد. در سال ۱۸۶۴، پسر جونیوس یعنی جان پیرپونت مورگان، شرکتی را در نیویورک به نام J.P. Morgan & Co تأسیس کرده بود. او پس از مرگ پدرش و در سال ۱۸۹۰، همه ی کسب وکارهای خانوادگی را تحت همان نام، ادغام کرد. در میان آن کسب وکارها، بانک درکسل مورگان هم قرار داشت که در سال ۱۸۷۱ تأسیس شده بود.
مورگان نقش مهمی در تاریخ اقتصاد مدرن آمریکا داشته است. آن نام و شرکت های وابسته اش، در فرایندهای جذب سرمایه برای غولی همچون جنرال الکتریک، ساخت مجسمه ی آزادی، کانال پاناما، تشکیل شرکت مشهور فولاد ایالات متحده و همچنین پل مشهور بروکلین در نیویورک فعالیت داشت و از آن مهم تر، یکی از پیش گامان حل بحران بزرگ ابتدای قرن بیستم در آمریکا بود. البته، فعالیت های شرکت جی پی مورگان و ساختار مدیریتی آن، همیشه انتقادهایی را هم خصوصا درباره ی انحصارگرایی و دیکتاتوری به همراه داشت. به هرحال در سال ۱۹۱۳ برخی قانون گذاری ها و بازرسی های فدرال، موجب تغییرات بهینه در ساختار آن شرکت شد.
بانک داری در حوزه ی سرمایه گذاری، همیشه سود بالایی برای مؤسسه های مالی به همراه داشته است. جی پی مورگان نمی توانست از آن درآمد چشم پوشی کند. به همین دلیل، در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، بار دیگر به آن حوزه وارد شد، اما این بار تنها در خارج از آمریکا فعالیت های سرمایه گذاری را انجام می داد. البته، چند سال بعد قانون Glass-Steagel نیز برای شرکت های آمریکایی آسان تر شد و جی پی مورگان می توانست در داخل کشور هم بانک داری سرمایه گذاری انجام دهد؛ اما سرعت آن ها در بازگشت به بازارهای آمریکا، کمتر از رقبا بود.
در سال های پایانی قرن بیستم، جی پی مورگان به سختی تلاش می کرد تا شرکتی بزرگ در حوزه ی سرمایه گذاری تشکیل دهد و به همین دلیل از حجم بالای سرمایه ی وارد شده به بازار (در اثر ظهور شرکت های فناوری)، عقب ماند. به علاوه، بازوی مدیریت سرمایه نیز روی مشتری های سنتی متمرکز ماند که به معنای از دست دادن بازار پر ظرفیت دیگر، یعنی سرمایه گذاری های عظیم شخصی در آن سال ها بود. آخرین فعالیت جی پی مورگان پیش از خریده شدن توسط چیس، خرید ۴۵ درصد سهام American Century Investments بود که چهارمین شرکت بزرگ توزیع سرمایه گذاری های متقابل در آمریکا محسوب می شد.
سال های اخیر و وضعیت کنونی جی پی مورگان چیس
داگلاس وارنر، مدیر جی پی مورگان بود که پس از ادغام با چیس، به مقام ریاست جی پی مورگان چیس رسید. غول محصول آن ادغام، دو زمینه ی اصلی فعالیت داشت: جی پی مورگان، خدمات بانک داری تجاری را در سطح جهانی عرضه ارائه می کرد. آن خدمات شامل مواردی همچون بانک داری سرمایه گذاری، مدیریت سرمایه، مدیریت دارایی های سازمانی و دارایی های شخصی می شد. چیس، با برند جدید خود، عملیات بانک داری مشتریان عادی را بر عهده گرفت. آن خدمات شامل مواردی همچون مدیریت شعبه های نیویورک و تگزاس، خدمات کارت های اعتباری، وام های رهنی و موارد مشابه در وام های شخصی بود.
در سال ۲۰۰۴، یکی از پیش گامان بانک داری فناورانه به جی پی مورگان چیس ملحق شد. Bank One شرکتی بود که در سال ۱۹۸۵ با عرضه ی اولین نمونه های بانک داری خانگی، دوران تازه ای را برای مشتریان شروع کرده بود. سرویس آن ها Channel ۲۰۰۰ نام داشت که به مشتریان امکان می داد تا مانده حساب های شخصی و شرکتی خود در بانک را در صفحات تلویزیون مشاهده کنند. به علاوه، پرداخت قبض و جابه جایی پول نیز ازطریق همان سرویس و با استفاده از خطوط معمولی تلفن انجام می شد. از خریدهای مهم دیگر در سال های اخیر، می توان به Bears Sterns و Washington Mutual اشاره کرد که در سال ۲۰۰۸ انجام شد. آن خریدها، زمینه های فعالیت جی پی مورگان چیس را در سرتاسر شرق تا غرب آمریکا گسترش داد.
درحال حاضر، جیمی دیمون به عنوان مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره ی جی پی مورگان چیس فعالیت می کند که از سال ۲۰۰۶ به آن سمت رسید. طبق آخرین آمار، درآمد شرکت در سال ۲۰۱۸، حدود ۱۰۹ میلیارد دلار اعلام شد و تعداد کارمندان نیز، ۲۵۶۱۰۵ نفر تا پایان آن سال بوده است. برند جی پی مورگان اکنون در رتبه ی ۵۱ و برند چیس، در رتبه ی ۶۴ برترین برندهای جهان از نگاه مجله ی فوربز قرار دارند.