به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از برترین ها، فیلم برادران سوپر ماریو The Super Mario Bros انیمیشنی است که بر اساس فرنچایز بازی ویدیویی «ماریو» یا همان قارچ خور خودمان ساخته شده و محصول کمپانی ژاپنی چندملیتی «نینتندو» است. آرن هورواث و مایکل جِلِنیک این انیمیشن ماجراجویانه را کارگردانی کردهاند؛ دو انیماتوری که این فیلم مهمترین اثر کارنامهشان است و 5 سال پیش در انیمیشن کمدی و ابرقهرمانی «تایتانهای نوجوان به سینما میروند!» Teen Titans Go! To the Movies با هم کار کردند و در حالی که هورواث نخستین انیمیشن بلند سینماییاش را کارگردانی کرد (و همینطور نویسندگی و تهیهکنندگی) جلنیک به عنوان تهیهکننده، نویسنده و ترانهنویس او را یاری داد.
در خلاصه این فیلم آمده که ماریو و لوییجی دو لولهکش ایتالیایی-آمریکایی هستند که در شهر بروکلین کسبوکار ناموفق خودشان را تحت عنوان «لولهکشی برادران سوپر ماریو» اداره میکنند. پدرشان مخالف تصمیم ماریو برای ترک کارش با حقوق بالا برای اسپایک و راهاندازی این کسبوکار بود. در هر صورت، پس از انتشار خبر نشتی بزرگی در شهر، دو برادر برای تعمیر لولهکشی دست به کار میشوند اما هر دو به داخل لوله بزرگی کشیده میشوند و در نهایت از هم جدا میشوند. ماریو از پادشاهی قارچ سر درمیآورد و با تود دیدار میکند که به او میگوید لوییجی از «سرزمین تاریک» سر درآورده است که تحت کنترل باوزر شیطانصفت است؛ کسی که میخواهد پادشاهی قارچ را نابود کند و با شاهزاده پیچ ازدواج کند.
تود، ماریو را نزد پیچ میبرد در حالی که لوییجی به دام نیروهای باوزر میافتد و در بالای دریایی از گدازهها به قفس انداخته میشود. پیچ در قلعهاش از برنامه خود برای کمک گرفتن از پادشاهی کانگ و اتحاد علیه باوزر میگوید و دستآخر موافقت میکند که ماریو و تود را با خودش ببرد. پیچ در طول سفر میگوید که از والدینش بیخبر است و ساکنان پادشاهی قارچ، وی را به فرزندی گرفتند و در نهایت شاهزاده سرزمینشان کردند. ماریو هم حدس میزند که پیچ از دنیای خود او باشد. در پادشاهی کانگ، شاه کرنکی کانگ به این شرط کمک خواهد کرد که ماریو، پسرش دانکی کانگ را در مبارزه شکست بدهد.
بازیکنها و طرفدارهای قدیمی هر سری بازی، طبیعتا بهعنوان مخاطب مرکزی چنین اقتباسهایی شناخته میشود. میدانید بزرگترین خواستهی اکثر این آدمها از اقتباسها چیست؟ همین که با دیدنشان به یاد احساساتی بیفتند که موقع تجربهی بازی، آنها را لمس میکردند. این اتفاق میتواند به شیوههای مختلف رخ بدهد. مثلا برای لست آو آس، سریال موظف بود که تماشاگرها را در سکانسهای کلیدی بهشدت درگیر احساسات پیچیده همچون غم و فقدان کند. در آن سو آثاری مثل آرکین و سایبرپانک: اجرانرز را داریم که با تصویرسازیهای شگفتانگیز نشان میدهند وقتی بخشی از جهان یک بازی ویدیویی در یک مدیوم دیگر به تصویر کشیده شود، میتواند زیباییهای تازهای داشته باشد.
درهرصورت وقتی که گیمر پای فیلم یا سریال ساختهشده از روی بازی مورد علاقهی خود مینشیند، بهصورت طبیعی جای خالی کنترلر را در دستهایش احساس میکند. پس اقتباس باید تا جای ممکن کاری کند که او وقت فکر کردن بهجای خالی دسته را نداشته باشد. اینکه هرکدام از اقتباسهای موفق به چه شکل این کار را انجام میدهند، به موارد زیادی بستگی دارد؛ از جمله خود اینکه اصلا منبع اقتباس چهقدر داستان برای گفتن دارد و چه نوعی از قصه را روایت میکند.
وقتی با ویدیوگیمهایی همچون مجموعه بازیهای سوپر ماریو مواجه میشویم که ذاتا بهخاطر گیمپلی به دل مخاطبها نشستهاند، کار اصلا آسان نیست. این بازیهای متمرکز روی گیمپلی انقدر به ماهیت تعاملی دنیای ویدیوگیم گره خوردهاند که خیلیها نمیتوانند آنها را بدون تعامل درک کنند. اصلا ماریو بدون دسته در دست مخاطب چیست؟
ایلومینیشن آنجایی در ساخت انیمیشن برادران سوپر ماریو برنده شد که فهمید «احساس نوستالژی میلیونها نفر نسبت به سری بازی ماریو» بسیار قدرتمندتر از هر داستانی به نظر میرسد که تا امروز در جهان ماریو روایت شده است. این موضوع به طرز واضحی در بخشهای مختلف فیلم به چشم میآید. تعداد زیادی از سکانسهای کلیدی انیمیشن برادران سوپر ماریو بیشتر با این هدف ساخته شدهاند که خاطرهی تجربهی فلان مرحله را در ذهن گیمر پررنگ کنند. حتی بسیاری از افرادی که خودشان را طرفدارهای پروپاقرص این مجموعه نمیدانند، موقع دیدن انیمیشن مشغول شمردن ایستراگهای بامزهای میشوند که در آن قرار گرفتهاند.
همانقدر که این نکته میتواند توضیحدهندهی دلیل جذابیت فیلم برای میلیونها نفر باشد، خشم درصد زیادی از منتقدها را توضیح میدهد. این نوع از تولید اقتباس، وابستگی بسیار شدیدی به احساسات حاضر در وجود مخاطب دارد. به بیان بهتر هرچهقدر که اتصال بین تماشاگر و بازیهای ماریو قویتر باشد، چنین فیلمی جذابتر میشود. هرچهقدر کمتر به این بازیها و در کل دنیای بازیهای ویدیویی اهمیت بدهید، ایستراگها و خاطرهبازیها هم کماهمیتتر میشوند.