ساعدنیوز
ساعدنیوز

معرفی فیلم کارت پرواز

  شنبه، 16 مرداد 1400   زمان مطالعه 9 دقیقه
معرفی فیلم کارت پرواز
کارت پرواز تازه‌ترین فیلم مهدی رحمانی در مقام کارگردان بعد از فیلم برف (۱۳۹۲) است. این فیلم موفق به کسب سه جایزه بهترین کارگردانی، فیلمنامه و بازیگر زن از جشنواره «Queen Palm» آمریکا شد.

خلاصه داستان فیلم کارت پرواز

ندا برای حل بحران مالی اش ،تصمیم گرفته كه با خوردن مواد مخدر به ترانزیت آن روی بیاورد. اما این كار برایش خطراتی در پی دارد

نکاتی درباره فیلم کارت پرواز

مهدی رحمانی هرچقدر که در تجربه اولش یعنی فیلم «برف» تلاش کرده بود که پیرنگ های فرعی متنوعی را حول پیرنگ اصلی اش طراحی کند و ماحصلش هم آن شده بود که فیلمش از تعدد زیاد همین بحران ها آسیب دیده بود که کمک چندانی به روایت اصلی قصه نمی کرد و تمرکز مخاطب را مدام به هم می ریخت، در فیلم جدیدش یعنی «کارت پرواز» عملا از آن ور بوم افتاده است! فیلم کارت پرواز ایده ابتدایی خوبی دارد و عملا ما را با یک حادثه محرک درگیر کننده، وارد دنیای فیلمش می کند اما پس از تعریف موقعیت بحرانی پیش آمده برای شخصیت ها، دیگر شاهد هیچ کشمکش دراماتیک و حتی پیرنگ فرعی درگیر کننده ای در ادامه فیلم نیستیم. صحنه های اضافی بسیارند و طولانی بودن زمان برداشت ها هم در کلِ جهان فیلم منطقی ندارد و می تواند مخاطب را خسته کند.حتی شاید شائبه این موضوع را هم به ذهن ما بیاورد که به هر قیمتی می خواهند زمان فیلم را به استاندارد یک فیلم بلند برسانند، در حالی که ما هرچه متریال می بینیم به راحتی می توان بسیاری از آن ها را حذف کرد و از دل همه اتفاقات باقی مانده یک فیلم کوتاه خوب بیرون آورد. این فیلم ایرانی محصول سال ۱۳۹۶ است که پس از مشکلات سانسور و کش و قوس های فراوان این روز ها در گروه هنر و تجربه به نمایش در آمده است. در خلاصه داستان فیلم آمده است که ندا (با بازی ندا جبرئیلی) برای حل بحران مالی خود، تصمیم گرفته که با بلعیدن مواد مخدر به ترانزیت آن روی بیاورد. اما این کار، مسیر زندگی او را به خطر می اندازد. در ادامه پس از تماشای فیلم، با تحلیل بیشتر آن همراه شوید.فیلم با صدای جیغ آغاز می شود. جیغی که در ابتدا تصوری نگران کننده از گرفتار شدن زنی را به ذهن می آورد. سیاهی به کنار می رود و ما، مادر و بچه ای را می بینیم که در قطار شهر بازی نشسته اند. این جیغ از هیجان می آمد. اما هیجانی توام با ترس. قرار دادنِ این مادر و بچه در تونل وحشت شهر بازی که استعاره ایست از مسیر پر خطری که باید برای با هم بودن طی کنند و به خواب رفتن ناگهانی بچه در انتهای این صحنه که سکوتیست بر این شادی و هیجان، یک شروع خوب و یک معرفی موجز از کاراکتر نداست. اما در سوی مقابل شاهد معرفی خوبی از کاراکتر منصور نیستیم.یک شات از ویرانه ای که او در آن زندگی می کند به ما نشان داده می شود. او را می بینیم که با گربه هایش زندگی می کند (همین!). سپس در ادامه، فیلمساز با ساده ترین راه می خواهد به معرفی پیشینه منصور بپردازد. راهش هم این است که منصور یک گوشی موبایل در دست بگیرد و مدام با دیالوگ های سطحی از رابطه بد خود در گذشته به مخاطب اطلاعات بدهد. رابطه ای کلیشه ای که هیچ استفاده ای هم در ادامه از آن نمی شود جز اینکه یکبار دیگر در صحنه ای که ندا و منصور در تاکسی نشسته اند باز هم با استفاده از همان تلفن حوصله مخاطب را سر ببرد.از معرفی دو کاراکتر که بگذریم، فیلمساز یک انتخاب خوب در ادامه دارد. آن هم انتخاب لوکیشن گلخانه برای جایی است که ندا و منصور باید در آن مواد ببلعند. نگاه کنید به شات زیبایی که ندا مشغول بلعیدن مواد است و در بک گراند او از دل دیوار های پلاستیکی مات، گل های رنگارنگی به چشم می خورند که نسبت متناقض ندا با زندگی رویایی را که در ذهن دارد مشخص می کنند. این صحنه حتی تنها جایی است که می توان برای طولانی بودن آن کمی دلیل و منطق جور کرد. تاکید بر تناقض اینکه یک نفر برای رسیدن به خوشبختی باید مواد هایی را ببلعد که می تواند او را نابود کند. روند این صحنه را بازی تاثیر گذار ندا جبرئیلی پیش می برد. با خوردن هر بسته درد را در چهره اش بیشتر می بینیم و فیلمساز در انتهای این صحنه، یک نمای کلوز آپ را هم برای نزدیک شدن بیشتر به او نشان می دهد.از دل چنین موقعیتی، کمی بعدتر تنها دیالوگ خوب این فیلم را می شنویم که بار کنایی ِ بسیار خوبی دارد. جایی که ندا می گوید: «می تونم بیشتر هم بخورم». به ازای خوردن بیشتر هر بسته، پول بیشتری می تواند به دست بیاورد یا به زعم خود به خوشبختی بیشتری می رسد. اما همزمان به مرگ هم نزدیکتر می شود. ای کاش فیلمساز از ابتدا نیت اصلی ندا را از این اقدام به ما کاملا معرفی می کرد. این صحنه بسیار تاثیر گذار تر می شد اگر که ما کاملا متوجه می شدیم که ندا به واسطه مادر بودنش و برای گرفتن حضانت بچه اش این کار را می کند. اطلاعاتی که بعدتر به ما شفاف داده می شود. همچنین تدوین موازی بین ندا و منصور که هر دو در سوله هایی جداگانه مشغول بلعیدن مواد هستند نیز به زمینه سازی پیوند خوردن این دو شخصیت به یکدیگر در ادامه کمک می کند.ندا حال خوبی ندارد و منصور از ترس لو رفتن خودش پرواز را لغو می کند. در ادامه سوال مهمی را باید از خودمان بپرسیم. چه چیزی در خطر است؟ برای ادامه دادن فیلم چه انگیزه هایی داریم؟ یک اینکه ندا چه سرنوشتی پیدا می کند؟ دوم اینکه کسانی که موادشان به مقصد نرسیده با این افراد چه کار می کنند؟ مورد دوم که عملا از فیلمنامه کنار گذاشته می شود. از این افراد فقط اسمشان را مدام می شنویم و هیچ اثر نگران کننده ای در روند قصه ندارند. تنها چیزی که دنبال می شود این است که وضعیت ندا چه سر انجامی پیدا می کند؟ یا از جنبه دراماتیک، در واقع باید شاهد باشیم ببینیم منصور چه تصمیمی در قبال ندا می گیرد؟ حال مشکل از اینجا آغاز می شود که صحنه های بعدی را آوارگی پر تکرار این دو کاراکتر از یک لوکیشن به لوکیشن دیگر پر می کند. استفراغ کردن ها، پرسه زنی های تکراری، رفتن به کلینیک غیر قانونی و تمام اتفاقات و معضل هایی که بیشتر از آنکه به روند قصه کمک کنند و بار دراماتیک داشته باشند، تنها وامدار واقعیت هستند و می خواهند بیانگر درد های اجتماع و قربانیان این نوع تجارت مواد باشند. ما نیز باید تنها به حال و روز کاراکتر های قربانی این مشکلات تاسف بخوریم. شاید هم باید آگاه شویم و پند بگیریم. چیزی به اسم عنصر قصه گویی و خلق موقعیت هایی با روند معین و درگیر کننده که به شناخت بیشتر کاراکتر ها کمک کند و واکنش ما را نسبت به آن ها برانگیزد، در ادامه مسیر فیلم وجود ندارد. در یک لحظه با ورود شیرین یزدان بخش، خوشحال می شویم که رحمانی بلاخره می خواهد ما را وارد یک پیرنگ فرعی کند. اما پس از چند اصرار از یزدان بخش و گریه کردن ندا، این صحنه را هم باید در کنار صحنه های بی مورد دیگر میانه فیلم بگذاریم که بودن یا نبودن آن ها عملا هیچ فرقی نمی کند.طبیعتا در این مسیر به تکرار افتاده، صحنه مرثیه واری که شوهر ندا، بچه او را هم با خود می برد، نه تنها تاثیر خودش را نمی گذارد بلکه آن هم تیر خلاصی می شود بر پیکر ندا که گویی فیلمساز هیچ شانسی برای پیروزی او قائل نیست. طبیعتا قاب خوب این صحنه هم که در آن گچ های روی دیوار انگار به شکل یک نقشه قاره در آمده اند (اشاره به زندگی رویایی ندا در خارج از کشور) و جلوی آن ندای افتاده بر زمین را به همراه چمدانش می بینیم، اثر گذاری اش را در فیلمنامه بد از دست می دهد. در واقع مشکل اصلی اینجاست که تماشای زندگی شخصیتی که هیچ شانسی برای پیروزی ندارد و همه چیز علیه اوست جذابیتی ندارد. گویی اگر یک نگاه صریح به مسیر فیلم بیندازیم تنها با این گزاره روبرو می شویم که زنی پس از بلعیدن مواد حالش بد شد، شب تا صبح را پرسه زد و در آخر هم مُرد. ما هم از لحظه ای که متوجه اقدام او شدیم تنها تا دم مرگش او را همراهی کردیم.کاراکتر منصور هم در انتها اگرچه صورتش زخمی است و این زخم ها را به خاطر ندا متحمل شده است، اما مانند تمام دقایق فیلم آماده آن است که با وجدانی آسوده، ندا را تنها بگذارد و فرار کند. به محض مرگ ندا، همین کار را هم می کند. در شات انتهایی هم شاهد آن هستیم که منصور مواد هایش را بیرون آورده و احتمالا به روال عادی زندگی اش برمی گردد. آن زخم ها نشانه هیچ تغییری نبود و عملا هیچ شخصیتی هم به وجود نیامد. کارت پرواز با ایده ای که داشت می توانست به کارت پرواز فیلمساز در کارنامه خودش تبدیل شود اما در پایان چیزی جز افسوس باقی نگذاشت...

کارگردان فیلم کارت پرواز

مهدی رحمانی تهیه کننده، کارگردان و فیلم نامه نویس اهل ایران متولد ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در اصفهان است که از سال ۱۳۸۰ فعالیت خود را آغاز نمود و در دانشگاه صدا و سیما در رشته فیلمسازی فارغ التحصیل شد. پس از فیلم های سینمایی دیگری و پنهان، فیلم سینمایی برف سومین فیلم مهدی رحمانی در سینماهای ایران اکران عمومی شد. وی عضو اتحادیه تهیه کنندگان سینمای ایران، کانون کارگردانان سینمای ایران، اتحادیه مستندسازان اروپا، رئیس هیئت داوران دانشجویی جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران و مدرس فیلمسازی در پرتغال است.وی کارگردانی فیلم کارت پرواز را برعهده داشته است.

مهدی رحمانی

بازیگران فیلم کارت پرواز

آناهیتا افشار،ندا جبرائیلی ،اصغر رفیعی جم،محمدعلی نجفی ،شیرین یزدان بخش ،منصور شهبازی ،طلا معتضدی ،امین قوامی، علی کلانتری

ساير عوامل فیلم کارت پرواز

کارگردان: مهدی رحمانی، نویسنده: امیر عربی، مهدی رحمانی و بابک میرزاخانی، تهیه کننده: مهدی رحمانی و بهمن کامیار، مدیر فیلمبرداری: محمد رسولی، تدوین: محمدرضا موئینی، آهنگساز: بابک میرزاخانی، طراح صحنه و لباس: ویدا روشنی، طراح گریم: محسن دارسنج، صدابردار: امیر نوبخت حقیقی، صداگذار: امیرحسین قاسمی، طراح جلوه های بصری: امیر سحرخیز، مدیر تولید: سعید شرفی کیا، مشاور رسانه ای: مریم قربانی نیا.

مشخصات فیلم کارت پرواز

دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
ستاره سادات قطبی؛ 27 سال داشتم که با شهرام شکیبا آشنا شدم، به پسر شهرام گفتم علی ،من مامانت نیستم،اما همه جوره هواتو دارم، تمام سعیمو میکنم تا راضی باشی (156 نظر) نگاهی به خونه زندگی ساده ولی باکلاس و امروزی الهام چرخنده/ سلیقه بیستِ الهام چرخنده برای چیدمان کاناپه+عکس (134 نظر) قباد ایرانی یا قباد ترکیه‌ای؛ نگاهی به استایل و چهره اسماعیل حاجی اوغلو بازیگر نقش شهاب حسینی در سریال شهرزاد+عکس/ بنظرتون کدوم یکی خوشتیپ‌ترن؟ (126 نظر) جشن تولد ساده و بدون تجملات نتیجه امام خمینی (ره) با خلاقیت قناد خوش ذوق تهرانی/ انتخاب زیبای شاخه های گل رز همرنگ با کیک+عکس (116 نظر) مهران مدیری: بعد از مراسم خاکسپاری خسرو شکیبایی دیگه توی هیچ مراسمی شرکت نکرده و نخواهم کرد؛ مردم با گاز پیک‌نیکی و مایه کتلت آمده بودن انگار تفریح بود+ویدیو (109 نظر) خلاقیت خنده دار اوستا بنا با طراحی توالت در سقف حمام حماسه آفرید / هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (107 نظر) قاب امروز | چهره واقعی مجریان خانم خارج از تلویزیون / نجمه جودکی، صبا راد، مژده لواسانی و مبینا نصیری (100 نظر) علی دایی: من پنت هاوس ندارم یه خونه 418 متری دارم؛ اگر می‌خواستم جور دیگری زندگی کنم 20 برج 20 طبقه داشتم+ویدیو (100 نظر) دارا حیایی: به پول امین حیایی احتیاجی ندارم؛خونه 50متری خودمو به خونه 300متری بابام ترجیح میدم؛ کمک خانواده خیانته، فردا همسرم چه فکری در مورد من میکنه+ ویدئو (97 نظر) حدیث فولادوند بازیگر نقش فوزیه: من خیلی شبیه فوزیه هستم همین باعث شد گریم سنگینی نداشته باشم/ رسیدن به نقش خیلی مشکل بود (90 نظر) فریبا نادری؛ اتفاق عجیبی نیست که دخترم رو خارج از ایران به دنیا آوردم، ما تونستیم و این امکان رو به فرزندمون دادیم که اگه خواست یک جای بهتری بدون کنکور و استرس زندگی کنه (83 نظر) رهبر معظم انقلاب:هم پدرم، هم مادرم و هم خود من می‌خواستم طلبه بشم؛ از کلاس پنجم دبستان، عملاً درس طلبگی را در داخل مدرسه شروع کردم (79 نظر) مرجانه گلچین: به پیشنهاد اداره برق با دبه آب میرم برای رفع حاجت گفتن تا 3 ساعت برق ندارید! من با یه ذره آب چجوری برم دسشویی+ویدئو (77 نظر) خلاقیت تحسین برانگیز میوه فروش تهرانی با نوشته جالب در مغازه حماسه آفرین شد/ نمونه واقعی یک فرشته زمینی+عکس (76 نظر) مهران مدیری: رفته بودم مراسم ختم برگشتم دیدم یه خانوم زده به ماشین من داره گریه میکنه خواستم جنتلمن باشم گفتم اشکالی نداره اما بعدش که رفت نشستم گریه کردم🤣+ویدیو (75 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
فال قهوه با نشان روز یکشنبه 27 آبان ماه 1403
فال ابجد روزانه یکشنبه 27 آبان 1403
فال روزانه امروز شنبه 26 آبان ماه 1403
فال حافظ با تفسیر روز یکشنبه 27 آبان 1403 + فیلم
فال شمع روزانه روز شنبه 26 آبان 1403
فال حافظ با تفسیر امروز شنبه 26 آبان 1403 + فیلم
رمانتیک‌ترین آدرس پستی جهان؛ این درخت بلوط 500 ساله نامه عاشق ها را به هم میرساند+عکس
چگونه ظرف سوخته را پاک کنیم؟ / ترفندهای معجزه آسای تمیز کردن ظروف سوخته
چیکار کنیم اشتهایمان کم شود؟ / راهکارهای طلایی برای کنترل اشتها
در جواب ناقابله چی بگیم؟ / 33 جمله محترمانه برای پاسخ به "ناقابله" یا "قابل نداره"
معرفی بهترین عطر زنانه برای استفاده روزمره / مهم‌ترین نکات برای پیدا کردن بهترین عطر زنانه
پسر مست مادرش را با ضربه چاقو از پای درآورد/شب حادثه مشروبات الکلی مصرف کرده بودم
رنگ سبز چه ترکیب هایی یا چه تُنالیته هایی دارد؟ / رنگ سبز به همراه رنگ آبی یک ترکیب جذاب و مناسب مکان های اداری
نحوه ست کردن هودی با استایل‌های مختلف / یکی از راه‌های ساخت استایل با هودی کت‌های پاییزه
خانه‌داری حرفه‌ای؛ ترفندهایی رایج اما به‌ درد نخور برای شست و شوی لباس‌ها
منتخب روز   
ضرب و شتم کارشناس اورژانس خراسان شمالی در حال انجام ماموریت! اعتراف شوم به قتل در باغ / انتقام جویی برای فیلم سیاه دست دو برادر تهرانی را به خون آغشته کرد! وقوع زمین‌لرزه‌ 4.3 چند شهر خراسان رضوی را لرزاند انگشتر رهبر معظم انقلاب برای روز خواستگاری +ویدیو/ انگشتری که عشق را جاودانه می‌کند کشف جسد مرد میاندوآبی در زرینه‌ رود / او 14 روز گم شده بود! اتهام آدم‌ربایی برای زنی که می‌خواست شوهرش را سورپرایز کند! قرار شرم آور سیامک برای رسوایی دختر 22 ساله / اعتراف سیاه در کلانتری 4 کشته و 14 مجروح در واژگونی اتوبوس زائران حسینی در مسیر قروه به زنجان با 45 سرنشین قتل ناموسی دختر با شلیک گلوله در جنوب تهران توسط پدرش / از دامادم حرفی شنیدم که خونم را به جوش آورد پشیمان نیستم سگ هار جان کودک 9 ساله را در خوزستان گرفت/بیشتر مراقب کودکان باشید ننه لیلا، مادر جیب‌برهای ایران بود | جزئیات گفت و گو با دختر جیب‌بری که مدعی است نزد حرفه‌ای ترین جیب‌بر ایران آموزش دیده است! مردی سر همسرش را با کلنگ شکافت/ «10 روز بود به خاطر اختلاف خانوادگی با من روابط عاطفی نداشت»