خلاصه داستان فیلم مرد بازنده
احمد خسروی، در گیر و دار زندگی شخصی پرمساله اش، مسئول رسیدگی به پرونده ای رازآلود می شود. پرونده ای که روند کشف آن با شک ها و نگرانی های احمد در می آمیزد و زندگی اش را تحت تاثیر قرار می دهد…
نکاتی درباره فیلم مرد بازنده
مرد بازنده در همه زمینه ها برای محمدحسین مهدویان یک قدم (و حتی بیشتر) به عقب محسوب می شود. در مضمون، در اجرا و در فیلم نامه. در مضمون فیلم چیزی بیش از آنچه مهدویان در «زخم کاری» در اطرافش پلکیده نیست. حرف زدن گنگ و مبهم از شبکه (های) پیچیده و مخوف فساد اقتصادی در کشور، که مجهز به میلیاردها ثروت و نفوذ در تمام مراکز حساس قدرت اند و به هیچ خط قرمز انسانی ای پایبندی ندارند و از هیچ جرم و جنحه قانونی و اخلاقی رویگردان نیستند. و باز مثل زخم کاری (و آثار مشابهی چون «روز بلوا»)ثآقای، همه حرف ها در این باره (البته به دلایل قابل درک) در حد اشاره های سطحی باقی می مانند و با اثری که به موشکافی این موضوع مهم و خطیر بپردازد و مکانیزم و ریشه های این فساد را نشان مان دهد و از دلایل حل نشدنی بودنش بگوید، طرف نیستیم (هرچند تا وقتی آن «دلایل قابل درک» به قوت خودشان باقی اند، این سؤال هم باقی می ماند که ضرورت و اهمیت پرداختن به چنین سوژه ای چیست).در اجرا باز با همان سینمای آشنای مهدویان طرفیم، آن هم بدون جاه طلبی هایی که در فیلم های قبلی اش دیده بودیم. مهم ترین امضایش دکوپاژ همیشگی هادی بهروز: دیدن شخصیت ها با پیش زمینه های محو. یکی دو سکانس هیجان انگیز و پرآدرنالین (مثل تعقیب و گریز ماشین ها یا تعلیق رسیدن یا سر نرسیدن قطار) گرچه خوب و تمیز اجرا شده اند، اما در برابر سکانس های عظیم «رد خون» و «درخت گردو» جلوه ای ندارند. جسارت و ماجراجویی کارگردان در انتخاب بازیگر برای نقشی غیر از شمایل معروفش هم این جا -برخلاف انتخاب جواد عزتی در «لاتاری» و «ماجرای نیم روز»، یا پیمان معادی در درخت گردو- جواب نداده و بازی عزتی در نقش کارآگاهی باهوش و سمج و عاصی که نوه دارد، اصلا باورپذیر از کار درنیامده است. نه فقط بیننده، که راستش فکر می کنم خود عزتی هم نتوانسته خودش را بیرون از فضای فانتزی «قهوه تلخ» در چنان سن و سالی ببیند و شکل راه رفتن و لحن حرف زدنش، گاه و بی گاه باعث می شود شخصیتش به کمدی پهلو بزند.و در فیلمنامه… فیلم های تاریخی مهدویان به کنار، مرد بازنده حتی به قوت «لاتاری» هم نیست. البته در یک سوم ابتدایی قصه، با فضاسازی درست معمایی و گره افکنی های فراوان و لایه لایه کردن درام، به نظرمان می رسد با اثر پلیسی دقیق و درستی طرفیم. اما دست های خالی فیلم هرچه پیش تر می رود، نمایان تر می شود. وسواس و حساسیت های کارآگاهی «احمد» (مثل بازی با شیر و دلستر، دنبال کردن بوی عطر، یا ردگیری ساعت مچی) وصله هایی «خارجی طور» و ناجور به شخصیتش به نظر می رسند. خط قصه ی فرعی ارتباط او با پسر جوانش، چیزی بیشتر از کلیشه بارها دست مالی شده در سینما و تلویزیون این سال ها نیست، که تازه به عاقبتی بسیار خام و ساده انگارانه ختم می شود. مرموز بودن شخصیت بابک کریمی نیز به جای بخشیدن بُعد تازه ای به فیلم، فقط به ابهام و سردرگمی قصه می افزاید. درنهایت گره گشایی این معمای مرموز هم به ساده ترین شکل و با بی ربط ترین انگیزه اتفاق می افتد. آن قدر که می توان پرسید اگر قرار بود این پازل هزارتکه به همین راحتی با دو سؤال کوتاه احمد از دایی مقتول حل شود، چرا فیلم ۱۲۸ دقیقه طول کشیده است؟مهدویان از جشنواره ۹۴ تا امروز هفت فیلم بلند، یک مستند بلند و یک سریال ۱۵ قسمتی ساخته. رکوردی که احتمالا بین سینماگران شاخص و موفق تاریخ سینمای ما بی نظیر است. با این حال شاید بد نباشد بعد از این همه پرکاری بی وقفه، آقای کارگردان استراحت مختصری هم به خودش بدهد. فیلم ساختن کنار همه فن ها و هنرها، گاهی به «ورودی» و ته نشین شدن داده ها و احساسات در ذهن و روان فیلم ساز احتیاج دارد.مرد بازنده حکایت یک مامور آگاهی پا به سن گذاشته ای است که زندگی به سامانی ندارد و در پی یک قتل مشکوک باید مسیر آینده زندگی خودش و سر و شکل رفتار حرفه ای و خانوادگی اش را تعیین کند. او یک شخصیت فرتوت و بازنده است که تلاش می کند علی رغم خستگی و خمودگی هایش کار درست را انجام دهد. داستان حکایت مرد بازنده ای است که تلاش می کند در انتهای کار، تن به بازنده بود ندهد. تمام زندگی «احمد» (جواد عزتی) صرف کار شده و در این میان ارتباط به سامانی با خانواده و مشخصا پسرش ندارد.کلیت فیلم حکایت بزنگاه هایی است که احمد با واقعیت هایی در مورد کار و زندگی اش آشنا می شود و این واقعیت ها در قالب موانعی پیش روی او باعث تغییر و دگردیسی او می شود. او به شکلی نمادین بر ترس ها و دردهای مزمنش غلبه می کند تا تصمیمی دیگرگون بگیرد.نکته مهم فیلم همکاری مجدد مهدویان و ابراهیم امینی در مرحله نگارش فیلمنامه است. اتفاقی که باعث شده تا سر و شکل فیلمنامه معمایی و جنایی فیلم نواقص اثر قبلی مهدویان یعنی «زخم کاری» را نداشته باشد. ویژگی برجسته دیگر فیلم اجرای قابل اعتنا و خوب «جواد عزتی» و ایفای نقش یک پیرمرد شصت و اندی ساله است. عزتی که در سال های اخیر نقش متنوع و تجربیات مهمی را پشت سر گذاشته و بخش عمده آن ها در آثار محمدحسین مهدویان بوده است، در «مرد بازنده» با یک گریم سنگین و با تکیه بر تکیدگی و ویژگی های بدنی و فیزیکی به کار بسته شده در اجرای نقش توانسته تا حد خوبی شکست خوردگی و خمودگی ابتدایی شخصیت احمد و طغیان نهایی او را ترسیم کند و حتما برای اجرای این نقش کاندید دریافت سیمرغ بهترین بازگر نقش اول مرد خواهد شد.از سوی دیگر شکل و شمایل کارگردانی مهدویان و مدل بهره گیری اش از دوربین و قاب بندی نوعی از پختگی در روایت بصری غیر تاریخی و روایت گری داستانی در دل رخدادهای امروز اجتماع ایران را تداعی می کند. عمده ضعف فیلم اما در قالب ترسی است که برای ورود عریان تر به موضوعی که محوریت داستانش را شکل داده قابل ردگیری است. فیلمنامه «مرد بازنده» دست روی موقعیتی اجتماعی و سیاسی گذاشته است که پرداختن با پرهیز به آن به کلیت فیلم لطمه زده است. این نقیصه در بیست دقیقه پایانی فیلم و در مرحله گره گشایی و تصمیم و تحول نهایی به چشم می آید و منجر به این شده که جنسی از اغنا نشدگی در مخاطب در پایان فیلم گریبان گیر شود. در واقع مشخص نشدن سرنوشت پرونده و خط و ربط های پیچیده در فیلم و تصمیم نهایی احمد به نوعی گنگ بیان شده است. کلیت داستان فیلم هم حکایت غلبه یک جریان جانی و فاسد و نفوذ آن به تمام لایه های ساختار اجتماعی و قضایی داستان است و در نهایت تصمیم احمد تاثیر آنچنانی بر این جریان ندارد و بیشتر تداعی کننده کنار کشیدن و تصمیم انفعالی اوست. در واقع در این شکل از روایت گری مرد بازنده، بازنده می ماند با این تغییر جزیی که تلاش می کند در دل تمام از دست دادن هایش دست کم مهر فرزندانش را به دست آورد اما گره اصلی و محوری داستان حل ناشده باقی می ماند و برتری از آن این جریان نه چندان مثبت می شود و احمد پیروزی بسیار خفیفی به دست می آورد که شاید نتوان نامش را برنده بودن گذاشت.حالا و با تماشای مرد بازنده، محمدحسین مهدویان را می توان فیلمسازی دانست که با هر اثر تازه اش می کوشد فضایی جدیدتر و متفاوت تر از ساخته های قبلی خودش را به مخاطب عرضه کند. او این بار با دستمایه قرار دادن یک داستان جنایی، چنان معمای پیچیده و تودرتویی خلق می کند که بسیاری از علاقمندان را به یاد داستان های ریموند چندلر و کاراگاه معروف آثارش، فیلیپ مارلو می اندازد که در دنیایی از روابط پنهانی، دروغ، منفعت طلبی و حسادت غرق می شود و برای رسیدن به نتیجه نهایی، مجبور از مواجهه با شخصیت های بسیاری است که تنها هوش و ذکاوت بالای کاراکتر اصلی ماجرا است که سرنخ های اصلی را برای تماشاگر باز می کند .مهدویان با الگو برداری از مولفه های ژانر پلیسی- جنایی که رگه هایی از فیلم نوآر را هم همراه خود دارد، کوشیده است عناصر همیشگی ژانر (نظیر قتل، کاراگاه یا پلیس مصمم، خیابان های باران خورده، زن اغواگر یا فم فتال، روابط مالی و عاطفی پیچیده) را در یک فضای ایرانی ترکیب کرده و داستان معماگونه خود را چنان پیش ببرد که با پیشرفت روایت، مظنون های جدیدی هم به ذهن ما و کاراکتر اصلی اضافه می شود.اینجا است که جواد عزتی، در قالب یک پلیس مصمم و پا به سن گذاشته، جلوه ای دیگر از توانایی ها و استعداد خود را به رخ تماشاگر کشیده و با صداسازی غافلگیر کننده و شخصیت سازیِ تحسین برانگیزی که نحوه راه رفتن و اشاره دست و سر او را ویژه کرده است، شمایلی را از خود به جا می گذارد که تا سال ها در یاد سینما دوستان خواهد ماند .شاید مهمترین ایراد فیلم را بتوان فیلمنامه پر دیالوگ آن دانست که بسیاری از پیچش های داستانی اش را در قالب گفت وگوهای ردوبدل شده قرار داده است و همین مساله می تواند تماشاگری که تمرکز مداوم بر روی حوادث و وقایع داستانی نداشته باشد را نسبت به درک روابط میان کاراکترها گیج و سردرگم نماید .به نظر می رسد محمد حسین مهدویان در امتداد تجربه ای که در ساخت سریال «زخم کاری» بدست آورده به تولید یک اثر سینمایی در همان فضا و موقعیت دست زده است. «مرد بازنده» در بستر ژانر پلیسی و جنایی یک اثر چند دو لایه است که در لایه درونی تر آن می توان رد پای یک نگاه انتقادی به مسئله «آقازادگی» و مفاسد اقتصادی برساخته از آن را شاهد بود. فیلم، فیلم قصه گویی است و مهدویان مخاطب را در یک درام جستجوگرانه با رمزگشایی از یک قتل مرموز همراه کند که یک سر آن به مافیای دولتی و اقتصادی وصل می شود. قصه هم از یک سو ملودرام خانوادگی است و هم از سوی دیگر معمایی و پلیسی اما در نهایت آنچه از این پیوند میان ژانری حاصل می شود فیلمی منتقدانه در نقد وضع موجود است. از جمله نکات قابل تامل فیلم می توان به فضاسازی چشمگیر آن با قاب بندی چشم نواز، بازی خوب جواد عزتی که با گریم سنگین و متفاوت او برجسته تر هم می شود و مهمتر از همه بازنمایی چهره تازه ای از یک پلیس آگاهی که هم پدری رنجور و زخم خورده است و هم پلیسی مهجور و تنهاست که در نهایت به واسطه نفوذ صاحبان سرمایه و قدرت از حوزه حرفه ای خود نیز بیرون گذاشته می شود. مرد بازنده قصه روایت مردانی است که به قواعد فاسد برنده بودن تن نمی دهند.
کارگردان فیلم مرد بازنده
محمدحسین مهدویان زاده بابل، کارگردان و فیلم نامه نویس ایرانی است. او دارای مدرک کارشناسی سینما گرایش کارگردانی از دانشگاه سوره و همچنین کارشناسی ارشد تهیه کنندگی از دانشکده صدا و سیما است.مهدویان برای ساخت فیلم ایستاده در غبار مورد تحسین قرار گرفت و سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۴ را دریافت کرد. او برای فیلم ماجرای نیمروز برای دومین بار سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۵ را دریافت کرد. فیلم های سینمایی ماجرای نیمروز:ردخون، شیشلیک، لاتاری، درخت گردو و مستند آخرین روزهای زمستان از دیگر ساخته های او هستند.
بازیگران فیلم مرد بازنده
جواد عزتی، رعنا آزادی ور، بابک کریمی، آناهیتا درگاهی، مهدی زمین پرداز، مجید نوروزی، امیرحسین هاشمی، امیر دژاکام، سجاد بابایی، منوچهر علی پور، شبنم قربانی، ونوس کانلی، ملیکا پازوکی.
سایر عوامل فیلم مرد بازنده
سرمایه گذار: مجتبی شاهزیدی، مدیر فیلمبرداری: هادی بهروز، فیلمنامه (براساس طرحی از حسین حسنی): ابراهیم امینی، حسین حسنی، محمدحسین مهدویان، طراح چهره پردازی: شهرام خلج، مدیر صدابرداری: هادی ساعد محکم، مدیر تولید: پیمان حمیدی، حسین فرضی زاد، انتخاب بازیگر و بازیگردان: مهدی زمین پرداز، طراح صحنه: بابک کریمی طادی، طراح لباس: آرام موسوی، مدیر برنامه ریزی: محسن جعفرزاده، دستیار اول کارگردان: جعفر نامنی، طراح جلوه های ویژه میدانی: آرش آقابیک، فیلمبردار: بابک بذرافشان، مدیر تدارکات: سجاد نوری، منشی صحنه: محسن بهاری، عکاس: سمیه جعفری، روابط عمومی: زهرا دمزآبادی.
مشخصات فیلم مرد بازنده
- ژانر :اجتماعی،خانوادگی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 0 از 10