معرفی کتاب عشق کوتاه، فراموشی بلند اثر ایزابل آلنده

  یکشنبه، 21 آذر 1400   زمان مطالعه 4 دقیقه
معرفی کتاب عشق کوتاه، فراموشی بلند اثر ایزابل آلنده
کتاب حاضر روایت گر یک حماسه خانوادگی با شخصیت هایی است که عمیقا مورد پردازش قرار گرفته اند و با فرهنگ، کشور و خانواده شان کاملا درآمیخته اند.

درباره کتاب عشق کوتاه، فراموشی بلند

کتاب «عشق کوتاه، فراموشی بلند» نوشتهٔ ایزابل آلنده با ترجمهٔ علی سلامی در نشر گویا چاپ شده است. رمان عشق کوتاه، فراموشی بلند اثرات جنگ داخلی اسپانیا، اردوگاه های کار اجباری و کشتی های حمل پناهندگان را به تصویر می کشد و ماجرایی را از اواخر دهه 1930 دنبال می کند. نزدیک ۵۷ میلیون نسخه از ۱۹ جلد از کتاب های آلنده به فروش رفته و آثارش به ۳۵ زبان دنیا ترجمه شده است. «عشق کوتاه، فراموشی بلند» جدیدترین اثر این نویسنده است که سال ۲۰۲۰ منتشر شده است.این رمان از ۳ بخش اصلی تشکیل شده است که به ترتیب عبارت اند از: «بخش نخست: جنگ و خروج»، «بخش دوم: تبعید، عشق و سوءتفاهم» و «بازگشت ها و ریشه ها».بخش اول کتاب، چهار فصل دارد که به ترتیب عبارت اند از: ۱۹۳۸، ۱۹۳۸، ۱۹۳۹ و ۱۹۳۹. عناوین فصل های پنجم تا هشتم رمان هم که در بخش دوم کتاب آمده اند، به این ترتیب است: ۱۹۳۹، ۱۹۳۹-۱۹۴۰، ۱۹۴۰-۱۹۴۱ و ۱۹۴۱-۱۹۴۲. سومین بخش کتاب هم دربرگیرنده فصل های نهم تا سیزدهم است که عناوین این فصول هم به این ترتیب است:۱۹۴۸-۱۹۷۰، ۱۹۷۰-۱۹۷۳، ۱۹۷۴-۱۹۸۳، ۱۹۸۳-۱۹۹۱ و ۱۹۹۴.

خلاصه کتاب عشق کوتاه، فراموشی بلند

ویکتور که به عنوان پزشک ارتش فعالیت می کند، بعد از اینکه از مردن گیلم آگاه می شود تلاش می کند تا این موضوع را از معشوقهٔ او که اکنون کودکی را در وجود خویش پرورش می دهد پنهان کند. رزی همسر برادر او گیلم است، کسی که در نهایت با ویکتور ازدواجی مصلحتی می کند. آن دو به تنهایی و در کنار یکدیگر پیش می روند و رشد می کنند، و برای زنده ماندن از جایی به جای دیگر سفر می کنند.

درباره نویسنده کتاب عشق کوتاه، فراموشی بلند

ایزابل آلنده، زاده ی 2 آگوست 1942، نویسنده ای اهل شیلی است. رمان های او اغلب در سبک رئالیسم جادویی جای می گیرند. در سال ۱۹۸۱ زمانی که پدربزرگش در بستر بیماری بود، ایزابل نگاشتن نامه ای به وی را شروع کرد که دستمایه رمان بزرگ «خانه ارواح» گردید. پائولا نام دختر وی است که پس از تزریق اشتباه دارو به کما رفت. ایزابل رمان «پائولا» را در سال ۱۹۹۱ بصورت نامه ای خطاب به دخترش نوشته است. رمان های آلنده به بیش از سی زبان ترجمه شده و نویسنده خود را به دریافت جوایز ادبی بسیاری مفتخر نموده اند.

ایزابل آلنده

قسمتی از کتاب عشق کوتاه، فراموشی بلند

دالمائو در آنجا بود تا به پزشک ها کمک کند. هرچند وظیفه داشت جوانک را به حال خود رها و به بیمار دیگری رسیدگی کند، اما فکر می کرد اگر جوانک توانسته بود از این شوک و خونریزی و از این سفر برای رسیدن به ایستگاه جان سالم به در برد، حتماً دلش می خواهد زنده بماند؛ بنابراین خیلی حیف می شد او را تسلیمِ مرگ نماید. وقتی با دقت باندپیچی ها را باز کرد، با تعجب دید زخم هنوز باز و تمیز است گویی روی سینه اش نقاشی شده. نمی توانست بفهمد چگونه گلوله دنده ها و بخشی از جناغ سینه را شکسته بود ولی قلبش آسیب ندیده بود. ویکتور دالمائو که تقریباً سه سال در جبههٔ جمهوری خواهان در جنگ داخلی اسپانیا، ابتدا در جبههٔ مادرید و تروئل و بعد در بیمارستان تخلیه زخمی ها در ماندرسا کار کرده بود، فکر می کرد همه چیز را دیده و در برابر رنج دیگران مصون شده است؛ اما هرگز یک قلب واقعی در حال تپش را ندیده بود.

شگفت زده، آخرین تپش کُند و منقطع را نظاره کرد تا اینکه کاملاً متوقف شد. بالاخره سرباز جوان بی آنکه آهی بکشد جان سپرد. برای لحظه ای کوتاه، دالمائو همان جا ایستاد و به حفرهٔ سرخ رنگی خیره شد که در آن تپشِ قلب کاملاً متوقف شد. این خاطره ای پایدار و نازدودنی از جنگ بود که در حافظه اش حک شد: آن جوانک پانزده یا شانزده ساله با گونه های نرم که در گردوغبار جنگ کثیف شده و خونش خشک شده بود درحالی که قلبش در معرض هوا باز قرار داشت، روی برانکارد دراز کشیده بود. ویکتور هرگز نتوانست بفهمد چرا سه انگشت دست راستش را در آن زخم گشوده فروبرد و به آرامی قلب تپنده را در دست گرفت و چند بار آن را فشرد، آرام و طبیعی. یادش نمی آمد برای چه مدت این کار را کرد: شاید سی ثانیه یا شاید برای یک ابدیت. ناگهان احساس کرد که قلبی که بین انگشتانش بود دوباره جان گرفت، اول با لرزشی تقریباً نامحسوس و بعد با تپشی منظم و قدرتمند.

شناسنامه کتاب عشق کوتاه، فراموشی بلند


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها