درباره منصور یوسف زاده شوشتری
منصور یوسف زاده شوشتری متولد سال 1338، دانش آموخته مکتب کارل گوستاو یونگ و متخصص در رشته ادبیات نمایشی، شعر و رمان است. زنی که دیگر نمیخواست مرد باشد اولین رمان از ده رمان آماده وی برای چاپ است که هر ده اثر برگرفته شده از نظریات کارل گوستاو یونگ می باشد. حلقه ای نو برایم بخر نیز از نوشته های این نویسنده است.
درباره کتاب با من سخن بگو
کتاب با من سخن بگو نوشته منصور یوسف زاده داستانی با درونمایه روانشناسانه است. این کتاب در قالب یک داستان جذاب به ما کمک می کند تا الگوهای غلط رفتاری خود را بشناسیم و مسئولیت مدیریت و تغییر آن ها را برعهده بگیریم.شخصیت زن داستان به نام مینا به دلیل سردی و بی توجهی همسرش ارژنگ، مهمانی مفصلی برای هم خدمتی های همسرش ترتیب می دهد تا بلکه رابطه شان را گرم کند، اما نارضایتی و بی مهری ارژنگ از برگزاری این مهمانی، مینا را ناکام و ناامید می کند. با این حال ناکامی او آغاز یک تحول است؛ تحولی که در آن مینا به ریشه رفتارهای شکست خورده اش پی می برد. ریشه یابی ها و تغییرات او، ارژنگ و دخترش را هم دچار تغییر می کند. رمان با من سخن بگو به شما نشان می دهد چگونه الگوهای غلط والدین منجر به شکست در روابط زناشویی فرزندان می شود و به شما کمک می کند تا بتوانید آگاهانه زندگی خود را مدیریت کنید.
در بخشی از کتاب با من سخن بگو می خوانیم...
از حرفهای او نگران شدم. دلشوره عمیقی را حس می کردم. باز هم یاد رفتار پدر و مادرم افتادم. از وقتیکه دختری کوچک بودم، تصاویری که از مادرم به یاد داشتم، همگی روشن و حاکی از آن بود که مادرم، زنی شاد و عاشق بچه ها و دلسوز و همچنین اهل میهمانی و سفر هست. خاطرات نوجوانی من از مادرم، او را زنی افسرده و بدون اعتماد به نفس به تصویر می کشید که حتی در اداره زندگی یک ساعت خود مستأصل مانده بود. این ضعف به پیری مربوط نمی شد و از سن چهل سالگی اش، او را کاندیدای مردن کرده بود. همواره در مقابل بدزبانی های پدرم، زیرلب ذکر می گفت و این صبر در بیان احساساتش، پدرم را جری تر می کرد. وقتی به او اعتراض می کردم، در گوشی می گفت: «اگه شماها نبودین، من سال ها پیش، از دست این جانور فرار می کردم.» من، از اینکه خودم را عامل بیچارگی مادرم می دیدم، دچار شرم عمیقی می شدم. به چشمهای مادرم نگاه می کردم که شاید حرف خود را پس بگیرد، ولی او وقتی مطمئن می شد که مرا از بودنم دچار احساس گناه کرده است، ادامه می داد: «فقط درس بخون و شغلی پیدا کن که مثل من اسیر هیچ مردی تو زندگی نشی!»
گزیده کتاب با من سخن بگو
آخر شب، وقتی که همه ی میهمانها رفتند، من مثل یک بادکنکِ خالی شده بودم. تمام انرژی من از دست رفته بود و در عوض، ارژنگ و مهسا، پر انرژی به کارهای شخصی خود پرداختند! عجیب بود که تمام همکارانم در شرکت مرا آدم برونگرایی می دانستند که از بودن در جمع لذت میبرد. با این حال نمی دانم چه رازی در جمع خانواده ی ارژنگ وجود داشت که مرا از معاشرت سیر می کرد! نمی توانستم این حس خمودگی را با ارژنگ در میان بگذارم. سالها بود که هیچکدام از ما احساس خود را صادقانه ابراز نمی کرد. از همان سال اول عروسی، بعد از چند بحث که به تنش کشیده شد، برای جلوگیری از مشاجرات، حس خود را مخفی نگه میداشتم. ارژنگ نیز بسیار سرد شده بود و مخصوصا بعد از بارداری روی مهسا، کاملا ازم دور شده و مرا پس میزد. چند بار از او سوال کردم که چه اش میشود و او با خونسردی عمدی می گفت هیچ نشده.
شناسنامه کتاب با من سخن بگو
- نویسنده: منصور یوسف زاده شوشتری
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر بنیاد فرهنگ زندگی
- تعداد صفحات: 204
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان ایرانی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
اگر به رمان و داستان های ایرانی علاقه دارید، خواندن این کتاب را از دست ندهید که به شما نکاتی تاثیرگذار در زندگی و به خصوص ازدواج را گوشزد می کند. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.
معرفی کتاب سفر قهرمانی مرد اثر منصور یوسف زاده شوشتری










































