درباره کتاب فلسفه تنهایی
با توجه به عنوان کتاب و شناختی که از این مجموعه کتاب ها سراغ داریم، طبیعی است که فکر کنیم کتاب فلسفه تنهایی یک کتاب فلسفی است! اما باید اشاره کنیم که این کتاب علاوه بر بررسی تنهایی از نگاه فلسفی، تنهایی را از بعد روانشناسی و جامعه شناسی هم بررسی می کند و حتی از ادبیات هم برای جا انداختن برخی موضوعات کمک می گیرد. به عنوان مثال به کتاب تهوع، کتاب یادداشت های زیرزمینی و کتاب خاطرات سوگواری برای روشن تر شدن موضوعات اشاره شده است. همچنین باید اشاره کنیم که زبان ساده کتاب و قلم بی نظیر نویسنده، خواندن و فهم کتاب را به شدت راحت کرده است.جدا از پیشگفتار خواندنی نویسنده، که به بررسی دیدگاه های کلی در مورد تنهایی و همچنین دیدگاه های خود قبل از تحقیق درباره تنهایی پرداخته است، کتاب در هشت فصل نوشته شده که به شرح زیر است:
- جوهر تنهایی
- احساس تنهایی
- چه کسانی احساس تنهایی می کنند؟
- تنهایی و اعتماد
- تنهایی، دوستی و عشق
- فردگرایی و تنهایی
- خلوت گزینی
- احساس تنهایی و مسئولیت
در فصل اول کتاب به شکل کلی درباره تنهایی صحبت می شود که مباحث آن براساس روانشناسی و علوم اجتماعی است تا فلسفه. در این فصل نویسنده مشخص می کند تنهایی چیست و با تنها بودن چه تفاوتی دارد. شکل های مختلف تنهایی و رابطه تنهایی با معنای زندگی و سلامت و… بررسی می شود. در فصل دوم احساس تنهایی به شکلی دقیق تر مورد بررسی قرار می گیرد و به جنبه احساسی تنهایی بیشتر توجه می شود.فصل چهارم کتاب که می توان آن را مهم ترین و تاثیرگذارترین فصل کتاب نامید، به رابطه تنهایی و اعتماد اختصاص داده شده است. موضوعی که شاید در حال حاضر بسیار با آن درگیر هستیم. در فصل چهارم به این سوال پاسخ داده می شود که «آیا تنهایی در نقطه مقابل عشق و دوستی قرار دارد؟» در فصل های بعدی نیز به بررسی عشق و دوستی در زندگی انسان ها، تنهایی فرد مدرن، خلوت گزینی و انزوا و در نهایت درباره مسئولیت تک تک افراد در مدیریت تنهایی بحث می شود.لارس اسونسن نویسنده فلسفه تنهایی در پیشگفتار کتاب اشاره می کند که در پژوهش هایش به موارد جالبی برخورده است که همه آن ها را در کتاب منعکس کرده است. به عنوان مثال او فکر می کرد که رسانه های اجتماعی آدم ها را تنهاتر کرده است اما تحقیقات عملا خلاف این موضوع را نشان می دهد.
خلاصه کتاب فلسفه تنهایی
در کتاب فلسفه تنهایی اسوندسن، به موضوع اهمیت دوستی و عشق نگاهی می اندازد و به ما نشان می دهد که کیفیت زندگی، و سلامت روحی و جسمانی ما چگونه می تواند در اثر تنهایی دچار تغییر شود. در کتاب فلسفه تنهایی، به ما یادآوری می شود که تنهایی می تواند وجوه عمیقی از شخصیت و جایگاهمان در جهان را برای ما آشکار کند. او هم چنین در این کتاب بیان می کند که مشکل اصلی جامعه ی مدرن، همه گیر شدن تنهایی نیست بلکه کمبود «خلوت» در زندگی انسان ها است. پس از اینکه به این پژوهش مشغول شد مفهوم تنهایی برایش تغییر کرد و به مفهوم دیگری بدل شد که البته نتیجه اش را در این کتاب برای ما نوشته است. در حقیقت هرچند احساس تنهایی می تواند به مسئله اس جدی بدل شود که تاثیرات بسیاری بر زندگی افراد دارد، اما در عین حال تنهایی به خودی خود می تواند باعث شود تا به درک و دریافت جدیدی از جهان برسیم.در کتاب فلسفه تنهایی لارس اسونسن درباره همه ی این مفاهیم صحبت می کند. او تنهایی و تفسیر غلطی را که از آن داشته است، این طور برای ما تعریف می کند که «تقریبآ هرآنچه گمان می بردم درباره تنهایی می دانم خلاف از آب درآمد. گمان می بردم مردها تنهاتر از زن ها هستند، گمان می بردم آدم هایی که احساس تنهایی می کنند منزوی تر از بقیه آدم ها هستند. فکر می کردم رسانه های اجتماعی چون جایگزین معاشرت های عادی شده اند آدم ها را تنهاتر کرده اند. و البته فکر می کردم احساس تنهایی را، با آنکه پدیده ای ذهنی است، در بستر محیط اجتماعی بهتر می توان درک کرد تا با پرداختن به خصلت های فردی. علاوه بر این، فکر می کردم این افزایش ربط مستقیمی به فردگرایی مدرن متأخر دارد و در جوامع فردگرا نرخ تنهایی بالاتر از جوامع جمع گرا است.»با توجه به عنوان کتاب و شناختی که از این مجموعه کتاب ها سراغ داریم، طبیعی است که فکر کنیم کتاب فلسفه تنهایی یک کتاب فلسفی است! اما باید اشاره کنیم که این کتاب علاوه بر بررسی تنهایی از نگاه فلسفی، تنهایی را از بعد روانشناسی و جامعه شناسی هم بررسی می کند و حتی از ادبیات هم برای جا انداختن برخی موضوعات کمک می گیرد. به عنوان مثال به کتاب تهوع، برای روشن تر شدن موضوعات اشاره شده است. همچنین باید اشاره کنیم که زبان ساده کتاب و قلم بی نظیر نویسنده، خواندن و فهم کتاب را به شدت راحت کرده است.
درباره نویسنده کتاب فلسفه تنهایی
لارس اسوندسن، زاده ی 16 سپتامبر 1970، فیلسوف و نویسنده ای نروژی است.اسوندسن، استاد دپارتمان فلسفه ی دانشگاه برگن در کشورش است. او چندین کتاب به رشته ی تحریر درآورده که همگی با بازخوردهای مثبتی رو به رو شده و به بیست و دو زبان ترجمه شده اند.
درباره مترجم کتاب فلسفه تنهایی
خشایار دیهیمی مترجم و ویراستار آثار فلسفی ست. او صدوبیست عنوان کتاب ترجمه کرده و ویراستاری بیش از نود کتاب را انجام داده است. از ترجمه های او می توان به مجموعه کتابهای نسل قلم، فلسفهٔ غرب، یادداشتهای یک دیوانه ودیالکتیک تنهایی اشاره کرد.خشایار دیهیمی سال ۱۳۳۴ در تبریز به دنیا آمد. خود وی می گوید از کودکی به کتاب علاقه داشته و حتی خواندن و نوشتن را قبل از مدرسه رفتن فرا گرفته است. وی دارای مدرک مهندسی شیمی است.او در سال ۱۳۵۸ با نشریه جنبش متعلق به علی اصغر حاج سیدجوادی همکاری کرد. دیهیمی در سال ۱۳۶۵ در انتشارات انقلاب اسلامی مشغول به کار شد و مسوول ویرایش کتاب «تاریخ تمدن» بود. پس از آن در انتشار نشریه نگاه نو با محمدتقی بانکی و علی میرزایی به عنوان دبیر شورای نویسندگان همکاری کرد. اگر چه به علت اختلاف با بانکی پس از ۵ شماره از دبیری شورای نویسندگان کنار رفت ولی با با نوشتن و ترجمه کردن به همکاری با نگاه نو ادامه داد.دیهیمی سابقهٔ تدریس در موسسه رخداد تازه و موسسه پرسش را نیز داراست. مجموعهٔ «تجربه و هنر زندگی» به سرپرستی این مترجم در نشر گمان در حال ترجمه است.
چرا باید کتاب فلسفه تنهایی را مطالعه کنیم؟
این کتاب در زمینه فلسفه می تواند به بسیاری از سوالات اساسی فلسفی پاسخ دهد. این کتاب به روشن شدن شدن بسیاری از موضوعات مهم دنیا کمک می کند.
خواندن این کتاب را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
فلسفه تنهایی اثری جالب و خواندنی است که به مخاطبان در شناخت این پدیده کمک می کند. علاقه مندان به مطالعات فلسفی و مطالعات مربوط به زندگی را به خواندن این کتاب دعوت می کنیم.
قسمتی از کتاب فلسفه تنهایی
از تنهایی تعاریف گوناگونی به دست داده اند، اما یک چیز در همه این تعاریف مشترک است: حس درد یا اندوه از جدا یا تنها ماندن و احساس عدم نزدیکی به دیگران. اکثر تعاریف گونه هایی از همین ویژگی های اساسی هستند. اما در چنین تعاریفی گفته نمی شود که احساس تنهایی علتی درونی دارد یا بیرونی و آیا این احساس ناشی از سرشت خود فرد است یا محصول شرایطی که در آن زندگی می کنند. (کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسونسن – صفحه ۱۹)
یکی از پژوهشگران با بررسی چهارصد مقاله ای که درباره تجربه تنهایی نوشته شده اند به این نتیجه رسیده است هیچ ارتباطی میان میزان تنهایی فیزیکی و شدت احساس تنهایی وجود ندارد. (کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسونسن – صفحه ۲۴)
تنهایی را به خودی خود نباید یک بیماری انگاشت. هرچه باشد همه آدم ها گاهی احساس تنهایی می کنند، و می توان تنهایی را جزئی طبیعی از سیستم دفاع احساسی ما تلقی کرد. علاوه بر این، همانگونه که ترس یک بیماری نیست، تنهایی هم به خودی خود بیماری به حساب نمی آید. اما درست همانطور که احساس ترس می تواند رشد کند و به حد بیماری برسد و بیش از اندازه شدید و افراطی شود به نحوی که زندگی و قدرت عمل را مختل کند، تنهایی هم می تواند همین گونه باشد. تنهایی، در این حالت شدید و افراطی، می تواند عواقب وحشتناکی برای سلامتی جسمی و روحی فرد داشته باشد. (کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسونسن – صفحه ۴۰)
افراد تنها حریصانه همیشه به دنبال یافتن نشانه هایی از طرد شدن در نزد دیگران هستند و بنابراین چنین نشانه هایی را هم به راحتی می یابند و با شدت هرچه تمام تر به چنین نشانه هایی واکنش نشان می دهند. (کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسونسن – صفحه ۸۱)
فردِ تنها فکر می کند که مورد محبت کسی نیست و هیچ کس دلش نمی خواهد با او دوست شود، اما شاید مشکل دقیقا همین است که چون از عشق و دوستی توقع بسیار ناممکنی دارد نمی تواند محبت یا دوستی کسی را جلب کند. (کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسونسن – صفحه ۱۲۳)
پژوهشی درباره دو هزار فرد نوجوان و بالغ در طول سه سال نشان داد آنهایی که از شبکه های اجتماعی استفاده می کردند آشنایان بیشتر و دیدارهای شخصی بیشتری با آشنایانشان داشتند. همین نشان می دهد که این یافته که رسانه های اجتماعی جایگزینِ اشکالِ دیگر معاشرت نشده اند درست است. ضمنا، استفاده کنندگان از رسانه های اجتماعی می گویند بیش از کسانی که از این رسانه ها استفاده نمی کنند احساس تنهایی می کنند. (کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسونسن – صفحه ۱۴۵)
آرتور شوپنهاور می گوید آدمی فقط زمانی و تا حدی خودش و آزاد است که در خلوت خویش به سر می برد. بنابراین باید به جوانان آموزش داد که تاب تحمل خلوت و تنهایی را داشته باشند. (کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسونسن – صفحه ۱۵۵)
ما در دورانی زندگی می کنیم که اکثرمان به حال خودمان واگذاشته نشده ایم و مکالمات تلفنی، پیغام های نوشتاری، توئیتر، فیسبوک و اسکایپ ضامن ارتباط و تعاملمان با دیگران هستند. دسترسی به خلوت و انزوا نادرتر و دشوارتر از پیش شده است، علی الخصوص به این دلیل که ما خودمان انتخابمان این بوده است که معاشرت ها را جایگزین خلوت و خلوت گزینی کنیم. شاید بزرگترین مسئله دوران ما احساس تنهایی مفرط نیست بلکه فقدان خلوت و انزواست. (کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسونسن – صفحه ۱۷۳)
احساس تنهایی شما بدین معنا نیست که شما حق دارید از دیگران توقع داشته باشید که برای رفع این احساستان دست به اقدامی بزنند. اصلا زندگی بدون تنهایی جزو حقوق انسان ها نیست، درست همانطور که احساس شادی و خوشبختی جزو حقوق انسان ها نیست. (کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسونسن – صفحه ۱۸۸)
اگر یاد بگیریم به خودمان متکی باشیم به نحوی که دیگر وابسته تایید دیگران نباشیم می توانیم از شدت احساس تنهایی مان بکاهیم. درعین حال باید یاد بگیریم که با دیگران ارتباط برقرار کنیم و خودمان را به روی آنان بگشاییم. اما باز با همه اینها احساس تنهایی به ناگزیر گهگاه سربرخواهد آورد. این همان احساس تنهایی است که باید مسئولیتش را بپذیریم زیرا هرچه باشد این تنهایی، تنهایی خود ماست. (کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسونسن – صفحه ۱۹۲)
شناسنامه کتاب فلسفه تنهایی
- نویسنده: لارس اسونسن
- ترجمه: خشایار دیهیمی
- انتشارات: نو
- تعداد صفحات: ۲۲۵
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی فلسفه تنهایی
- گوینده: سید میثاق ابطحی
- ناشر صوتی: شرکت توسعه محتوای لحن دیگر
- مدت: 6 ساعت و 11 دقیقه