درباره کتاب حقارت
«فیلیپ میلتون راث» از بزرگترین نویسندگان نیم قرن گذشته ادبیات آمریکا و برنده جوایز مهمی مانند، جایزه ملی کتاب آمریکا، جایزه من بوکر، پرنس آستوریاس و فرانتس کافکا بود. او نخستین نویسنده زنده آمریکایی بود که مجموعه آثارش هنگام زنده بودن از سوی کتابخانه آمریکا منتشر شده است. رمان «حقارت» اثر «فلیپ راث» و با ترجمه ی عالی «سهیل سمی» داستانی خواندنی است. داستان زندگی بازیگر معروفی که پا به سن گذاشته و با خلا بزرگی در مفهوم زندگی اش دچار شده. فیلیپ راث، نویسنده این رمان، با زیرکی ارتباطی بین شخصیت پیرمرد داستان و یکی شخصیت های نمایشنامه چخوف ایجاد می کند. شروع داستان: «جذبه جادویی اش از دست رفته بود. نیروی غریزی اش ته کشیده بود. در ایفای نقش هرگز شکست نخورده بود. کارهایش همه قوی و موفق بودند؛ و بعد، فاجعه رخ داده بود. دیگر نمی توانست بازی کند. پا گذاشتن به روی صحنه برایش عین رنج و عذاب شده بود. حال به جای اطمینان از درخشش اش بر صحنه، از خراب کردن نقش اش مطمئن بود.»
خلاصه کتاب حقارت
این کتاب روایت زندگی کاری و بیشتر عشقی و پرفرازونشیب یک هنرپیشهٔ مطرح تئاتر به نام اکسلر است که به تازگی پا به سن شصت و پنج سالگی گذاشته است. داستان با توصیف مهارت های اکسلر در عرصهٔ بازیگری و افت ناگهانی انگیزهٔ وی در اثر کهولت سن در فصل اول با عنوان «دودشدن» به شکل خیره کننده ای آغاز می شود:
جذبهٔ جادویی اش از دست رفته بود. نیروی غریزی اش تَه کشیده بود. در ایفای نقش هرگز شکست نخورده بود. کارهایش همه قوی و موفق بودند؛ و بعد فاجعه رخ داده بود: دیگر نمی توانست بازی کند.
از همین جملات آغازین این حس در مخاطب القاء می شود که اکسلر دیگر نمی تواند مانند گذشته روی صحنه بدرخشد و روزبه روز به یأس و افسردگی نزدیک می شود. برای رهایی از این وضع، مدتی در آسایشگاه روانی بستری می شود. سپس تصمیم می گیرد با دختری به نام پگین که بیست و پنج سال کوچک تر از خودش است ازدواج کند و از این قسمت شاهد دیالوگ های اصلی و اوج داستان هستیم.
درباره نویسنده کتاب حقارت
فیلیپ راث در سال ۱۹۳۳ در نیوآرک، نیوجرزی آمریکا زاده شد. او فرزند یک خانواده ی آمریکایی و نوه ی یک خانواده ی یهودی اروپایی بود که در موج مهاجرت قرن نوزدهم به آمریکا کوچ کرده بودند. فیلیپ در بخش کم درآمد شهر بزرگ شد. او پس از دبیرستان به دانشگاه باکنل رفت و مدرک کارشناسی گرفت. سپس تحصیلاتش را در دانشگاه شیکاگو ادامه داد و در همان دانشگاه هم به تدریس ادبیات پرداخت. وی در دانشگاه پنسیلوانیا نیز ادبیات تطبیقی درس می داد که در نهایت در سال ۱۹۹۲ بازنشسته شد.فیلیپ راث در سال ۱۹۹۰ با کلر بلوم بازیگر انگلیسی ازدواج کرد که این رابطه در سال ۱۹۹۴ به جدایی انجامید. وی از سال ۱۹۹۲ وقت خود را فقط صرف نویسندگی کرده است. او نخستین نویسنده ی زنده ی آمریکایی است که مجموعه آثارش از سوی کتابخانه ی آمریکا منتشر شده است.اولین کتاب او خداحافظ کلمبوس و پنج داستان کوتاه که در سال ۱۹۵۹ منتشر شد، نگاهی طنزآمیز و شوخ طبعانه به زندگی یهودیان در آمریکای پس از جنگ داشت. این کتاب جایزه ی کتاب ملی برای داستان را برای او به ارمغان آورد، اگر چه برخی از درون جامعه ی یهودیان به خاطر آنچه که او تصویر کرده بود، وی را محکوم کردند. اولین رمان او با عنوان «رها» اثری واقع گرایانه است که به مسائل اجتماعی و اخلاقی دهه ی ۵۰ میلادی آمریکا می پردازد. راث این شیوه را در کتاب «وقتی که او خوب بود» ، نیز پی گرفت. او با سومین رمانش «شکایت پورتنوی» بیشتر مشهور شد. این کتاب یک بازنمایی طنازانه از جهان یهودیان طبقه ی متوسط نیویورک در قالب الکساندر پورتنوی است.

درباره مترجم کتاب حقارت
سهیل سمّی مترجم اهل ایران است. او در ۱۳۴۹ در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه را در قائم شهر گذراند و سپس به ترتیب در دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه تهران در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی به تحصیل پرداخت. سهیل سمی آثار مختلفی را از نویسندگانی چون جان بارت، کازوئو ایشی گورو، نیل دونالد وارش، دان ناردو، مارگارت اتوود و جان آپدایک ترجمه کرده است. او به گفتهٔ خودش به ترجمهٔ ادبیات آمریکا و کتب حجیم علاقه دارد.
قسمتی از کتاب حقارت
اکسلر با خودش می گفت، اگر آنی داشته باشی، همیشه چیزی داری که با داشته های دیگرون فرق داره. من همیشه با دیگرون فرق خواهم داشت، چون همینی هستم که هستم. این خصلت همیشه با منه، چیزی که برای همیشه یادم می مونه.
خودکشی نقشیه که برای خودتون می نویسین. در قالب نقش فرو می رین و بازیش می کنین. صحنه با دقت آماده می شه – اینکه جسدتونو کجا پیدا کنن و چه طوری پیدا کنن. اما فقط این نمایش یه اجرا داره!
آدم ها در فیلم ها دوره می افتند و کلی آدم می کشند، اما دلیل ساخته شدن این فیلم ها این است که برای ۹۹/۹ درصدِ مردم انجام آن کار غیر ممکن است. حالا وقتی کشتن آدمی دیگر تا این حد دشوار است، آدمی که برای کشتنش دلایل درست و قانع کننده دارید، تصور کنید که کشتن خودتان چقدر سخت خواهد بود.
«چند وقته که تک و تنها اینجایی؟»
«این قدر تنها موندم که حالا بیش از حد تصورم، احساس تنهایی می کنم. گاهی فوق العاده ست، ماه از پی ماه اینجا نشستن، فصل به فصل، تصور اینکه اون بیرون همه چیز بدون تو ادامه داره. درست مثل وقتی که آدم می میره.»
گفتم در مورد سن و سالش، مادر، به نظرم مشکلی نیست. اگه قراره من برای یه مرد جذاب باشم و بفهمم که هستم یا نه، این بهترین معیارشه. این آدم سنگ مَحَکه. بیست و پنج سال اختلاف سن یعنی بیست و پنج سال تجربهٔ بیشتر از مردای هم سن و سال خودم. در مورد ازدواج هنوز برنامه ریزی دقیقی نکردیم. گفتم که ما از علاقه ای که به هم داریم لذت می بریم. یکی از دلایل جذابیت این رابطه برام اینه که بیست و پنج سال از اون جوون ترم. و اون گفت: «و برای اونم به این دلیل جالبه که تو بیست وپنج سال ازش جوون تری.»
اکسلر گفت: «یه چیزی در وجود اون هست که خیلی قدرتمنده.»
رئیس دانشکده گفت: «آره، خیلی چیزا توش هست که قدرت داره. اون یه دختره با روحیهٔ یه پسر. اون یه بچهٔ بالغه. تو وجودش یه آدم بالغ هست که بچه مونده. اون یه ساده لوحِ زیرکه. اما این فقط گرایشات اون نیست که چنین تاثیری روش گذاشته – ماییم. این ماییم که بهش قدرت می دیم تا همه رو داغون کنه. پگین هیچی نیست، می فهمین؟»
«اگه اون هیچی نبود، تو الان این طوری رنج نمی کشیدی!»
شناسنامه کتاب حقارت
- نویسنده: فیلیپ راث
- ترجمه: سهیل سمی
- انتشارات: نیماژ
- تعداد صفحات: ۱۰۲
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: ندارد
معرفی فیلم ایستاده در غبار










































