به گزارش سرویس اقتصادی ساعدنیوز به نقل از خبرگزاری مهر، در سال 1390 در جریان یک نشست خبری خبرنگار فارسی زبان شبکه cbc از محمود احمدی نژاد خواست تا کاپشن معروفش را به او دهد و اشاره کرد که سال قبل تر هم این تفاضا را مطرح کرده و درخواستش اجابت نشده است. این خبرنگار اطلاع نداشت که کاپشن معروف احمدی نژاد با پارگی مشهورش که نماد ساده زیستی رئیس دولت بود، یک سال قبل تر به مبلغی معادل 54 میلیون تومان در یک حراجی فروخته شده است و به همین خاطر هم بود که وقتی احمدی نژاد به کنایه به او گفت که «آن کاپشن مارک ندارد که بروید آن را حراج کنید» به خنده از کنار این کنایه گذشت.
همان زمانی که این کاپشن فروخته شده بود حلقه نزدیکان دولت تنگ تر هم شده بود. بیشتر یاران 84 محمود احمدی نژاد یا کنار رفته بودند یا کنار گذاشته شده بودند. مصطفی رضا حسینی یکی از نمایندگان مجلس هشتم اگرچه به طنز اما واقعیتی را بیان کرده و گفته بود که کاپشن احمدی نژاد به کت و شلوار تبدیل شده است.
رویه ای که احمدی نژاد در روزهای اول ریاست جمهوری اش در پیش گرفت بر این بود تا ریشه هر چه تشریفات و رانت و فامیل بازی بود را بزند، نظام بانکی را اصلاح کند و اسامی آن 300 نفری را که بخش اعظمی از مطالبات بانکی در دست آنهاست منتشر کند. نه که نشد، بلکه هواپیمای تشریفاتی ایرباس 320 از راه رسید و در اختیار ریاست جمهوری گذارده شد، تصاویری از وابستگان رئیس جمهور در سفر نیویورک منتشر شد، واکنش ها به انتصاب مهدی خورشیدی داماد رئیس جمهور به ریاست سازمان ملی استاندارد چنان بالا گرفت که رئیس جمهور مجبور به لغو این انتصاب شد و بالاخره مدیرعامل منصوب دولت در بانک ملی بعد از فاش شدن بزرگترین فساد بانکی بعد از انقلاب، تهران را گذاشت و به کانادا رفت.
از آسفالت خیابان فلسطین تا فرش های سعدآباد
چندماهی قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 هنگامی که رئیس جمهور وقت به قرار سخنرانی اش در جمع دانشجویان دیرتر از موعد رسید، از وضعیت ترافیکی که به خاطر بارش باران، سنگین شده و راه های منتهی به دانشگاه تهران را قفل زده بود گلایه کرد. آن گلایه از سوی شهردار وقت تهران بی پاسخ نماند. محمود احمدی نژاد، در آخرین سال ریاست جمهوری خاتمی، او را دعوت به سکونت در منطقه میانی شهر کرد و از وی خواست به جای کاخ سعدآباد، دم و دستگاه ریاست جمهوری را به منطقه ای مثل پاستور ببرد که با دانشگاه تهران هم فاصله ای ندارد و به قرارهای سخنرانیاش که زودتر میرسد هیچ، با مشکلات مردم هم زودتر آشنا می شود، چون از سعد آباد واقعیتهای زندگی مردم دیرتر درک می شود. چند ماه بعد وقتی بشار اسد رئیس جمهور سوریه به عنوان نخستین مقام عالی رتبه خارجی پس از تشکیل دولت محمود احمدی نژاد به تهران آمد، احمدی نژاد دستور داد آسفالت خیابان فلسطین را نو کنند تا در پاستور از اسد استقبال کند. هیات سوری هم که در سفرهای قبلیشان به تهران، خوشامدگوییهای روسای قبلی را در شمال شهر دیده بودند، خیلی با شعارهای رئیس دولت جدید آشنا نبودند که چنین تشریفاتی ساده را در هیاهوی پاییزی کلاغ ها و سایه سروهای سربه فلک کشیده پاستور، نپسندند. هرچه بود رئیس این دولت، با پوسترهایی که تداعی ساده زیستی شهید رجایی بود سرکار آمده و منتقد تشریفات و تجمل مسئولان بود. او خود گفته بود که هرگز به سعدآباد نمیرود و مراسم استقبال رسمی را در آنجا برگزار نمیکند. دو سال بعد از این ماجرا وقتی ولادیمیر پوتین برای حضور در اجلاس خزر به تهران آمد، احمدی نژاد پوتین را در سعدآباد خوشامد گفت. فرش های اتاق ریاست جمهوری دوباره پهن شد و سعدآباد محلی در خور میهمان نوازی ایرانیان برای استقبال از مقامات کشورهای میهمان شد.
رفت و برگشت ایرباس
چندماهی بعد از آنکه احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسید هواپیمای تشریفاتی از نوع ایرباس 321 متعلق به سال 2002 میلادی هم که دولت خاتمی از فرانسه برای خود سفارش داده بود از راه رسید، در آن زمان اما غلامحسین الهام که سخنگوی دولت هم بود گفته بود بعید می داند آقای احمدی نژاد از این هوایپما استفاده کند؛ بعدها هم او در یادداشتی با انتقاد از رویکرد دولت قبل در خرید این هواپیما و تحمیل هزینه بر بیت المال نوشت که «حداکثر 6 ساعت پرواز مستمر، آن قدر سخت نیست که نیاز به این همه تشریفات داشته باشد. پرواز بیش از آن هم نیازمند چنین تحمیلی نیست». او نوشت اگر احمدی نژاد از این هواپیما استفاده کند که دیگر احمدی نژاد نیست. این اتفاقات مقارن با همان ایامی بود که احمدی نژاد دستور داده بود فرشهای اتاق رئیسجمهوری کاخ سعد آباد را جمع کنند و آنجا را به موزه فرهنگی تبدیل کنند، کت احمدی نژادی میپوشید، از پاویون، سوار هواپیما نمی شد و از هواپیمای عمومی برای مسافرتهایش استفاده میکرد. تا پایان دولت نهم هم روال مسافرتها بر منوال استفاده از هواپیماهای عمومی بود. بالاخره اما در سال 90 و دو سال پس از انتخابات 88 و تشکیل دولت دهم خبر رسید که 45 میلیارد و 700 میلیون تومان اعتبار با تصویب هیات دولت در اختیار نهاد ریاست جمهوری برای خرید یک فروند هواپیمای ایرباس 320قرار گرفته است. این مصوبه سال 89 هیات دولت بود. محمدرضا خباز نماینده اصلاح طلب کاشمر در مجلس هشتم در آن ایام در گفت وگویی که با روزنامه قدس انجام داد گفت که این 13 هزار و 500 میلیارد تومانی که مصوب شده بود دولت در راه حوادث غیرمترقبه مانند سیل، سرمازدگی، خشکسالی و... هزینه کند، هزینه نشده و 45 میلیارد تومان از این بودجه صرف خرید هواپیمای اختصاصی برای ریاست شده است. بعدها البته احمدی نژاد که سوار شدن به هواپیما از پاویون دولت را نمی پسندید و این رفتار را، غیرمردمی می دانست، در جریان اجلاس عدم تعهد تاکیدکرد که در فرودگاه، پاویون آبرومندی برای این اجلاس بسازند.
مورد عجیب جاسبی و ترکان
اخراج اکبر ترکان از مدیران کارگزارانی وزارت نفت و مجددا دعوت او به این وزارتخانه پیچیده و ثروتمند از همان کارهایی بود که مشابهش را در دولت احمدی نژاد در ماجرای جاسبی و دانشگاه ثروتمندش می توان یافت. احمدی نژاد از وقتی به ریاست جمهوری رسید برای پایان دادن به دوران ریاست مادام العمر جاسبی بر دانشگاه آزاد تلاش کرد و بالاخره هم پس از مقاومت اکبر هاشمی رفسنجانی بر این تصمیم و کشمکش هایی که این وسط رخ داد، یکی از سه برادران دانشجو حکم از دست برادر دیگر گرفت و به ریاست دانشگاه آزاد رسید. اما سالی از این اتفاقات نگذشته بود که ابلاغ جدید محمود احمدی نژاد در هیبت رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی همه رو به شوک برد. براساس تصمیمی که در جلسه شماره 714 این شورا اتخاذ شده بود، قرار بر آن شده بود عبدا...جاسبی رئیس سابق دانشگاه آزاد به عنوان یکی از اعضای جدید شورای اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی کشور منصوب شود.
اکبر ترکان هم از مدیران با تجربه نفتی که در سمت معاون وزیر مشغول در دولت نهم مشغول به کار بود با آغاز فعالیتهای انتخاباتی دوره دهم ریاست جمهوری، انتقادهایش از دولت را شدت بخشید تا بالاخره غلامحسین نوذری وزیر وقت نفت حکم برکناری او را امضا کند و ترکان خود را در بین حامیان اصلی ترین رقیب احمدی نژاد در انتخابات 88، احمدی نژاد را متهم به ارائه آمارهای غلط کند. سه سال بعد از این ماجرا و برکناری ترکان از وزارت نفت او این بار رئیس جدید هیئتمدیره شرکت مدیریت طرحهای صنعتی ایران به این وزارتخانه بازگشت.
نامها و نشانهها
محمود احمدی نژاد وقتی از سال 84 در راس قوه اجرایی کشور قرار گرفت، همراستا با شعار دولت پاکش، شعار مبارز با مفاسد اقتصادی را هم پیش کشید. از مفسدان اقتصادی صحبت کرد که اسامی شان در جیبش است و برای رسیدگی به قوه قضائیه داده است و به زودی اعلامشان خواهد کرد. 7 سال بعد، وقتی مجری یک برنامه تلویزیونی از او پرسید که شما از سال 84 یکسری اسامی از متخلفین دارید که در زمان مقتضی آنها را اعلام می کنید و آیا هنوز زمان آن فرا نرسیده است؟ باز گفت: من یکسری اسامی برای رسیدگی دادهام. بزرگترین اختلاس بانکی تاریخ انقلاب در دولت دهم فاش شد. در مقطعی که هر یک از مسئولان در تقلا بودند که افتخار کشف این اختلاس را به نام خود ثبت کنند، نام محمود خاوری وقتی به عنوان یکی از بزرگترین مفسدان اقتصادی به مردم اعلام شد که به کانادا گریخته بود. در جریان دادگاه رسیدگی به اتهامات متهمان پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی نامی از نزدیکان احمدی نژاد از جمله «الف.ر.م» برده شد و به کرات هم تکرار شد، در دادگاه اختلاس بیمه پای استاندار تهران و یکی از مدیران نزدیک دولت «م.ر» برده شد. احمدی نژاد در گفت وگوی تلویزیونی اخیرش گفت که این دولت پاکترین دولت در تاریخ کشور است و هیچگاه کسی در دولت به دنبال کاسبی و قدرت و کارهای حزبی و گروهی نبوده است...این دولت روی اصول خود ایستاده است، اصولی که سال اول اعلام کرده و امروز محکم تر روی آنها ایستاده است. او هفته گذشته وقتی به مجلس رفت بازهم گفت که در مساله اختلاس بانکی به پاکدست ترین مدیران دولتی اتهاماتی وارد شد.
همین مردادماه امسال احمدی نژاد در جمع تشکل های فرهنگی حضور پیدا کرده بود که در همانجا انتقاد شد که او دیگر احمدی نژاد 84 نیست. رئیس جمهور درپاسخ با اشاره به اینکه برخی ها انتظاردارند و می خواهند من همان احمدی نژاد سال 84 باشم گفته بود منتظر یاران سال 84 خودش است.