به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز، دکتر اعلم الدوله طبیب عزت الدوله روایت میکند:
«چون حاج علیخان با همراهانش به باغ فین رسیدند، علی اکبر بیک چاپار دولتی را دیدند که منتظر بیرون آمدن امیر از حمام بود که جواب نامه مهدعلیا را به عزت الدوله بگیرد فراشباشی دست علی اکبر بیک را گرفت با خود به حمام برد که زن امیر را از آمدن او مطلع نسازد.
فراشباشی با مأموران خود وارد حمام گشتند دیدند خواجه حرمسرا مشغول جمعآوری لباسهای امیر. است اعتمادالسلطنه یکی از آن کسان را برسر او گماشت که از آنجا بیرون نرود. سپس پشت در دیگر حمام را سنگچین کردند که کسی از آن راه داخل نگردد وارد صحن حمام شدند. فراشباشی فرمان شاه را ارائه داد امیر خواسته بود عزت الدوله را ملاقات کند یا پیغام برای او بفرستد و وصیت بکند اعتمادالسلطنه اجازه نداده بود. پس امیر به دلاک دستور داد رگهای هر دو بازویش را بزند؛ و دو کف دستش را روی زمین نهاد در حالی که خون از بازوانش فوران داشت. در این وقت میر غضب به امر فراشباشی با چکمه لگدی به میان دو کتف امیر نواخت. چون امیر، در غلتید دستمالی را لوله کرد به حلق امیر فرو برد و گلویش را فشرد تا جان داد بلند شد :گفت دیگر کاری نداریم از حمام بیرون آمدند و با اسبهای تندرو به تهران بازگشتند.»
در روایتی دیگر آمده است:
دهانش را بستند و به محل مجاور کشیدند . برهنه اش کردند ، دست و پاهایش را محکم بستند ، روی زمین انداختند و شریانهای بازوان و ساقهای پایش را گشودند..... رنج جان کندن او چهار ساعت طول کشید.
(بخشی از نامه وزیرمختار بریتانیا در ایران، «جاستین شیل» به وزیر خارجه وقت بریتانیا ، پالمرستون)
همچنین در روایتی دیگر آمده است:
هنوز دیواری که خون امیر به آن جهیده بود و روی آن را تراشیده بودند دیده میشد . اما کسی این زحمت را به خود نداده بود که آن را تعمیر کند!
( ادوارد پولاک ، طبیب مخصوص ناصرالدین شاه قاجار)
منبع:
فریدون آدمیت ، کتاب امیرکبیر و ایران