موضوع ذهن درمانی در سال های اخیر به عنوان یک مقوله مهم در زمینه رشد و التیام مطرح بوده است زیرا مطلع بودن از اینکه سطح آگاهی ما راه ورود به آرامش درونی و سلامت کلی ما است، می تواند زندگی ما را به طرز محسوسی دچار تحول کند.ذهن انسان بیشتر از آنچه که تصور می شود قدرتمند است. اگر انسان توجه خود را بر حال درونش متمرکز سازد به طوری که اینکار باعث شود یک تصور ذهنی مثبت از خود به دست گیرد، می تواند نشان دهد که چطور می شود بدون آن که ناخوشی به ما روی بیاورد زندگی کنیم.افراد زیادی در سال های متمادی برای اینکه ثابت کنند انسان دارای قدرت های فرا طبیعی است تلاش کرده و جنگیده اند. ذهن انسان دارای قدرت زیادی است، که بسیاری از قابلیت های آن را نادیده گرفته ایم.
ذهن درمانی چیست؟
بدن – ذهن درمانی، روشی برای التیام و رشد است که به فرد به عنوان یک کل یکپارچه نگاه می کند: ذهن، بدن و روح.در مقابل روان درمانی سنتی یا گفتار درمانی، که بر تاریخچه زندگی و تحلیل تفکر تمرکز دارد، بدن – ذهن درمانگر نه تنها این جنبه ها را محترم می شمارد، بلکه به رابطه بین تجربیات ذهنی، فیزیکی و معنوی فرد نیز علاقه مند است. این رویکرد را همچنین درمان کل گرا یا رویکرد ادغام کننده نیز می نامند.تکنیک های مورد استفاده در ذهن درمانی عبارت از:
- ذهن آگاهی یا مایندفولنس
- یوگا درمانی
- هیپنوتیزم
- مدیتیشن
- مشاوره تغذیه و بهباشی
- شبیه سازی هدایت شده
- نوروفیدبک و بیوفیدبک
معمولا درمانگران از ترکیبی از این رویکرد ها برای هر فرد متناسب با شرایط او استفاده می کنند.
چرا این تکنیک موردتوجه قرارگرفته است؟
از زمان پیدایش علم پزشکی، بزرگ ترین دغدغه پزشکان و محققان، پیدا کردن راه حلی مؤثر برای درمان بیماری های مختلف بوده است. طی سالهای متمادی پزشکان برای درمان بیماری ها، راه های متفاوتی کشف کرده اند که عمدتاً بر دارودرمانی مبتنی است.تأثیر داروهای شیمیایی بر وضعیت سلامت بدن و بهبود بیماری ها نکار نشدنی است؛ اما در یکی دو دهه گذشته نظر بسیاری از محققان روی تأثیر ذهن بر سلامت فیزیک جلب شده است. دسته ای از سایکونرو ایمونولوژیست ها بر تأثیر انکار نشدنی سلامت روح و ذهن بر سلامت فیزیک تأکید می کنند.ذهن درمانی بر رابطه بین سلامت ذهن و مثبت اندیشی و سلامت جسمی تأکید دارد. چند مفروضه اصلی در ذهن درمانی وجود دارد که محققان را در درمان مبتنی بر مثبت اندیشی و دور کردن افکار بد مصمم تر کرده است.
اولین فرض
فرض اول محققان این است که بدن ما به طرز عجیبی با ذهنمان در ارتباط است. بسیاری از جنبه های بدن ما ازنظر بیولوژیست ها مخفی مانده است و دلیل آن هم تأکید علم پزشکی بر وضعیتی است که بدن بیمار شده است. عصب شناسان و روان شناسان بیان می کنند که باید به بدن زمانی که در سلامت کامل است و قرار است رشد و توسعه پیدا کند هم نگاهی ویژه داشته باشیم.
فرض دوم
فرض دوم، رابطه بیولوژیک اثبات شده میان تجربیات عاطفی و وضعیت فیزیکی افراد است. عصب شناسان از وجود مولکول هایی در بدن صحبت می کنند که حامل پیام های احساسی در مغز هستند. درواقع بدن ما در دنیایی عظیم از مولکول های حامل پیام های احساسی قرار دارد و همه آن ها بر وضعیت فیزیکی ما اثرگذار هستند.
فرض سوم
در فرض سوم، روانشناسان عقیده دارند که بیماری های جسمی، یک منشا بسیار مهم دارند. دردهای روانی ذخیره شده در بدن، همان چیزی هستند که بدن ما را در سال ها بعد بیمار می کنند. درواقع ذهن درمانگران معتقدند که می توان به دردهای پنهان شده در ذهن دسترسی پیدا کرد و آن را قبل از آنکه به بیماری تبدیل شود درمان کرد.
فرض چهارم
فرض چهارم، رابطه بین جذب انرژی های مثبت و مثبت اندیشی در افزایش سطح ایمنی بدن و غلبه بر بیماری ها است. مقالات زیادی در طول سال های متمادی در اثبات ارتباط بین خوش بینی و مثبت اندیشی و افزایش سطح ایمنی بدن نوشته شده است و در همه آن ها محققین بر این نکته واقف هستند که خوش بینی و شادمانی تأثیر غیرقابل انکاری بر بهبود وضعیت جسمی افراد دارد.
مزایای ذهن درمانی چیست؟
حتماً تأثیر دارونماها را بر بهبود بیماران شنیده اید. داستان به این صورت است که گروهی از پزشکان تصمیم گرفتند بیماران را به دودسته تقسیم کنند. آن ها به دسته ای از بیماران داروی واقعی را دادند اما به دسته دیگر دارونما دادند. دارونما درواقع دارو نیست و فقط شکل دارو دارد. تأثیر دارونما اعجاب آور بود. بیمارانی که دارونما دریافت کرده بودند توانسته بودند به بهبودی برسند.همین تحقیقات ثابت کرده اند که ارتباط معناداری بین سلامت ذهن و سلامت بدن وجود دارد. به همین دلیل نظر محققان به ذهن درمانی جلب شده است. در ادامه مزایای ذهن درمانی را بررسی می کنیم.
۱- ذهن و بدن یک سیستم هستند.
نه بدن با یک ذهن مجزا، یا بدنی که روح دور آن را فرا گرفته است. سایکو نورو ایمونولوژیست ها (روان- عصب ایمنی شناس) نوروپیپتید های منزوی (پروتئین های کوچکی هستند که توسط نورون ها برای ارتباط با یکدیگر بکار می روند. نوروپپتید ها بر گیرنده های سطح نورون ها عمل می کنند) «مولکول احساس» را به عنوان یک حامل بیولوژیکی از حافظه و اطلاعات پر شده از نظر عاطفی و اطلاعات جاسازی شده در سراسر بدن انسان کشف کرده اند. هر یک از ما، در درون خود یک شبکه عظیم سیال از این مولکول های کدگذاری شده داریم که با سرعت نور، تصاویر، هشدارها، احساسات، عقاید و … را از انبار اطلاعات داخلی ذهن نیمه هشیار و حتی ناخودآگاه را به آگاهی روزمره ما تبدیل می کنند.
۲- بسیاری این مکانیزم تولید هولوگرافی را به عنوان ذهن می شناسند.
ذهن درمانی به بدن انسان به عنوان یک کل یکپارچه متشکل شده از روح، ذهن و جسم نگاه می کند. به این ترتیب بیان می شود که نمی توان تأثیر این سه قسمت را بر یکدیگر انکار کرد.آن طور که پیداست، ذهن درون بدن قرار دارد؛ و خبر خوب این است که اگر درواقع ما همان ماشین های بیولوژیکی که در کلاس علوم می گفتند باشیم، ماشین هایی هستیم با یک قلب که عمیقا احساس می کند و همه چیز را به یاد می آورد.
۳- قلب، کلید معمای بیماری ها و اختلالات عملکردی است.
آیا شما هم داستان آن پیوند قلب را شنیده اید که ماه ها بعد از جراحی، فرد دریافت کننده احساست و ذائقه ی غذایی فرد اهداکننده را تجربه می کرد؟ درمان زگیل با استفاده از هیپنوتیزم را چطور؟
چه اتفاقی در فاصله ذهن و بدن در حال رخ دادن است؟ این فاصله در حال کوچک شدن است، همین! علم بالاخره همانگونه که شهود ما سال ها این کار را می کرده، در حال برطرف کردن این فاصله است. پارادایم احساس و درمان عمیق این است: سلامتی و بیماری در خلاء اتفاق نمی افتند. آن ها در زمینه ی انسان بودن ما در حال رخ دادن هستند. بیماری ها در ذهن اتفاق می افتند و تنها نمودشان است که در بدنمان پدیدار می شود.
۴- بیماری های جسمی را می توان به عنوان درد روانی ذخیره شده مشاهده کرد.
ذهن درمانی می گوید: «بدن آنچه که در قلب و ذهن است را دنبال می کند» و این بدان معناست که بیماری ها و درد های جسمی، نمایشی بدوی است از ناراحتی های ناخودآگاه، و به طور خاص تر، از درد های ذخیره شده در درون ما. در سطوح ابتدایی ما درد و اندوه را به درون خود انتقال می دهیم یا حتی در آنجا آن را پنهان می کنیم تا از خودمان نسبت به آن محافظت کنیم. ما خاطرات دردناکمان را از خودآگاه جدا می کنیم تا از آن در امان باشیم؛ و این سرکوب کردن، احساس آرامشی موقت در ما ایجاد می کند، اما منجر به بروز مشکلات زیادی می شود. این کار اغلب اساس تمام بیماری های جسمی است.
۵- ذهن درمانی به درد های پنهان شده دسترسی پیدا می کند و می تواند آن را درمان کند.
هدف ذهن درمانی دسترسی به بدن با آگاهی و نفوذ به ناخودآگاه است و نه تنها نفوذ به ویژگی های شخصیتی سطحی فرد. در واقع این کار بازگشت به حالت آگاهی اولیه بدن (نفوذ به ناخودآگاه) بوده که اغلب عمیق تر و درونی تر از شخصیت فرد است.جالب است بدانید که کلمه ی التیام در انگلیسی (heal) از واژه ی یونانی «hole» به معنای کل گرفته شده است، که به معنای کامل بودن است. التیام یافتن به معنای ساختن یک کل است. برای اینکه یک کل بسازیم، باید با درد های پنهان شده و ذخیره شده ارتباط برقرار کنیم و آن ها را آزاد کنیم. نگه داشتن این درد و پنهان کردن آن از جسم انرژی طاقت فرسایی طلب می کند که اگر همین انرژی در تمام وجود ما برای احساس کردن و تجربه کردن به جریان افتد، می تواند تمام درد های ما را التیام بخشد. این همان ذهن درمانی است. درمان درد ها و مشکلات جسمی، با مراجعه به سرمنشاء آن یعنی ذهن.