آموزش یکی از لوازم جامعه مدرن است و بدون آموزش تمدن نمی تواند به حیات خودش ادامه دهد. اما آموزش باید بر چه بنیادهایی استوار شود؟ آیا این علم گرایی است که باید مبنای آموزش باشد یا نگاه دین محور؟ هدف آموزش چیست؟ آیا آموزش مبتنی بر عقل ابزاری مفید است یا آموزش معنوی؟ آیا آموزش باید خطی باشد یا سلسله مراتبی؟ این ها پرسش های بنیادینی است که در رابطه با آموزش می توان مطرح کرد. علی شریعتی و تفکرش را می توان در راستای بحث های آموزشی به کار برد. از آنجایی که انسان یکی از محوریترین مفاهیم نظام اندیشه اوست، بی تردید مسأله آموزش میتواند به طریقی موجه در بستر فکری او طرح شود. دکتر حجت حسین حجت پناه دبیر گروه جامعه شناسی کشورهای اسلامی انجمن جامعه شناسی ایران طی یادداشتی اختصاصی برای ساعد نیوز و به مناسبت وبینار "شریعتی و راه آینده" به بررسی وجوهی از این مسأله پرداخته است:
از نظر دکتر شریعتی در دوران مدرن اسکولاستیک جدیدی شکل گرفت که علم در خدمت پول قرار گرفت و فرزند نامشروع علم و پول ماشینیسم است که هر چه انسان بیشتر در خدمت ماشینیسم باشد بیشتر اسیر آن می گردد. هم چنین از نظر وی در دوران جدید پیوند قدیمی علم و دین گسسته شده است و علم بر کرسی دین تکیه زده و تبدیل به امر مقدس شده است. اما علم توانایی پاسخ گویی به پرسش هایی در مورد اهداف غایی مواجهه با هستی، حیات و انسان را ندارد در نتیجه بی معنایی و نیهیلیسم در این بی غایتی خصوصیت علم نوین شده است. نتیجه بی معنایی، بی اخلاقی است. فرانسیس بیکن پدر علم نوین می گوید دانایی توانایی است، اما علم پاسخی در خصوص پرسش توانایی برای چی؟ ندارد. این اشکالات باعث یک علم بی اخلاق، بیگانه کننده انسان با خود و جهان شده است. تا زمانی که مدرنیسم باقی است این اشکالات مهم نیز ادامه دارد زیرا جز جوهری مدرنیسم است.
هم چنین علی شریعتی به نظام سازمانی آموزش مدرن نیز انتقادهایی دارد. نا دیده گرفتن ویژگی های، نادیده گرفتن شرایط محیطی، هدر رفتن انرزی و استعداد، عدم آزادی در (سن شروع، مدت تحصیل، انتخاب استاد) از جمله مشکلات سازمانی نظام علمی جدید است. نا دیده گرفتن شرایط بومی و جغرافیایی باعث شده که بسیاری از آموزش ها کاربردی در زندگی دانش آموزان نداشته باشد و هم چنین تفاوت های آب و هوایی نادیده گرفته شود. دانش آموز درگز سردسیر باید در همان زمان هایی به مدرسه برود که دانش آموز بشاگردی گرمسیر می رود.
رویکرد به علم در دوران مدرن مشکلاتی جوهری دارد و تا این گفتمان باقی است این مشکلات هم هست، اما به دلیل شرایط زمینه ای جامعه ایران، مسائل و مشکلات نظام آموزشی نوین در ایران بسی بیشتر و شدیدتر می باشد. در نظام آموزشی ایران هر چیزی ارزش دارد الا علم و دانش. دانشگاه و نظام آموزشی ایران توانایی تولید ثروت هم ندارد در نتیجه بر اساس نگاه شریعتی در آینده ای نزدیک دانشگاه در ایران با بحران مشروعیت جدی مواجه خواهد شد.
بر اساس پیشنهادهای کاربردی شریعتی، می توان یک پیشنهاد عینی، ملموس، بدون هزینه و کاملا امکان پذیر ارائه داد. بهتر است حداقل در برخی پایه ها، زمان شروع و اتمام سال تحصیلی شناور باشد. مناطق سردسیر در زمستان و مناطق گرمسیر در تابستان تعطیلات بیشتری داشته باشند. هم چنین می توان زمان شروع و اتمام کلاس ها را هم در مدارس شناور نمود، تا دانش آموز ایرانی ساعت نه صبح پاییز را هم در فضای بیرون کلاس درک کند.
با این شرایط نظام آموزشی توانایی تربیت افرادی علاقه مند به علم را ندارد، در آینده ای نزدیک با بی انگیزگی، سردرگمی، پایین آمدن کیفیت آموزشی، آنومی ارزشی و بحران مشروعیت نظام دانش در ایران مواجه خواهیم شد.