درباره جین آستن
جِین آستِن (به انگلیسی: Jane Austen)، (۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ – ۱۸ ژوئیهٔ ۱۸۱۷) نویسنده قرن هجدهم و نوزدهم انگلیسی است که آثارش تأثیر گسترده ای بر ادبیات غرب گذاشت. شناخت او از زندگی زنان و مهارتش در نشان دادن ظرائف زندگی، او را به یکی از مشهورترین رمان نویسان عصر خودش تبدیل کرده است. آخرین صفحهٔ نامه ای از جین آستن به خواهرش، کاساندرا، به تاریخ ۱۱ ژوئن ۱۷۹۹ جین آستن در ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ در استیونتون، همپشر، جنوب شرقی انگلستان، به دنیا آمد. او ششمین فرزند از هفت فرزند یک کشیش ناحیه بود. در سال ۱۸۰۱ که پدرش بازنشسته شد، خانوادهٔ آستن به بث نقل مکان کرد. پدرش در سال ۱۸۰۵ از دنیا رفت و جین آستن و مادرش چندبار نقل مکان کردند، تا سرانجام در سال ۱۸۰۹ در نزدیکی التن در همپشر ماندگار شدند. جین آستن در همین محل ماند و فقط چند بار به لندن سفر کرد. در مه ۱۸۱۷ به سبب بیماری به وینچستر کوچ کرد تا نزدیک پزشکش باشد، و در ژوئیهٔ ۱۸۱۷ همان جا درگذشت. جین آستن چند سالی از عمر خود را در شهر باث سپری کرد و این شهر به عنوان محل اقامت او مشهور است. مؤسسه ای به نام «مرکز جین آستن» در خیابان «گی» در مرکز شهر باث موجود است که هر سال جشنواره ای به نام جشنواره جین آستن در این شهر برگزار می کند. رمان های جین آستن از پرخواننده ترین آثار در ادبیات جهان اند و حدود دویست سال است که نسل های پیاپی با کشش و علاقهٔ روزافزون، رمان های او را می خوانند.
درباره کتاب غرور و تعصب
با مطالعه کتاب غرور و تعصب (Pride and Prejudice) که یک نمونه ی عالی از رمان های کلاسیک است، می توان با فرهنگ انگلستان در سده ی نوزده آشنا شد و از داستانی عاشقانه و دلچسب لذت برد. با هر زبان، ملیت و فرهنگی، اگر به رمان های عاشقانه علاقه مندید، حتما این کتاب را مطالعه کنید. این کتاب جزو آثار ماندگار ادبیات کلاسیک جهان است که تا به امروز بیش از 20 میلیون نسخه ی انگلیسی از آن در جهان به فروش رسیده که البته هر روز بیش از پیش بر این رقم اضافه می شود. در سال 2005، فیلمی اقتباسی از روی این کتاب نیز ساخته شد که نشان از جذابیت این اثر برای مخاطبان مدرن دارد. کتاب را تا پایان مطالعه کنید و خودتان را جای شخصیت های آن بگذارید. ببینید آیا می توان بدون پیش داوری در مورد دیگران قضاوت کرد یا خیر. ببینید در چالشی که جین آستن (Jane Austen) برای تمامی مردم دنیا به وجود آورده شما چقدر می توانید پیروز میدان باشید. داستان از آن جا شروع می شود که آقای بینگلی که مردی بسیار ثروتمند است به همسایگی خانواده ی بنت می آید. خانم بنت به صورت کاملاً جدی در پی یافتن همسری مناسب برای دخترانش است. او پنج دختر دارد و شخصیت اصلی داستان که الیزابت نام دارد، دومین دختر اوست. خانم بنت آقای بینگلی را گزینه ی مناسبی برای دختران خود می داند و دائماً تلاش می کند که توجه آقای بینگلی را به آن ها جلب کند. بینگلی مردی بسیار جذاب، اجتماعی و خوش صحبت است که با دختر بزرگ خانواده ی بنت وارد روابط عاشقانه می شود و الیزابت نیز با دوست آقای بینگلی یعنی دارسی آشنا می شود. الیزابت و دارسی مرتب با یکدیگر بحث و اختلاف دارند تا این که در نهایت به هم علاقه مند می شوند. جین آستن در پی این است تا در این کتاب خود مانند یک روانشناس عمل کند و با استفاده از روابط خانوادگی و اجتماعی شخصیت ها را بررسی کند و به سختی های روابط بپردازد. این کتاب علاقه ی تعداد زیادی از خوانندگان را به خود جلب کرده و همیشه در فهرست بهترین رمان های جهان قرار داشته است. این داستان یکی از پرطرفدارترین رمان های ادبیات انگلستان است.
در بخشی از کتاب غرور و تعصب می خوانیم:
الیزابت از دیدن اینکه جِین به سلامت و زیبایی همیشه بود، خوشحال شد؛ اما در آن ملاقات کوتاهِ یک شبه فرصت کمی برای صحبت داشتند. الیزابت بقیه ی سفر تا هانسفورد را قبراق و سرحال سپری کرد. سرانجام نگاهش به خانه ی کشیش بخش افتاد. باغ در سراشیبی جاده بود و خانه به شکل دل انگیزی داخل آن قرار داشت. شارلوت با خوشحالی از الیزابت استقبال کرد. آقای کالینز با خوشامدگویی دورودرازش مدتی آن ها را کنار دروازه نگه داشت. الیزابت در شگفت بود که چطور دوستش می توانست با چنین شریکی، برای تمام عمر این قدر بشاش باشد. مشخص بود که شارلوت از خانه ی کوچکش لذت می برد و چیزهای کوچکی یافته بود که بیشتر روز آقای کالینز را بیرون خانه نگه می داشت. به همان اندازه واضح بود که همسایه شان آن ها را سرگرم نگه می داشت. آقای کالینز گفت: «ما هفته ای دو بار توی رُزینگز شام می خوریم. مطمئنم بانو کاترین نام شما رو نیز توی هر دعوت نامه میاره.» روز بعد کالسکه ی بانو کاترین جلوی خانه نگه داشت. خانم و آقای کالینز باعجله برای خوشامدگویی رفتند. دختر بانو کاترین خشک و رسمی روی صندلی نشسته بود و داخل نمی آمد. الیزابت وقتی از پنجره بیرون را نگاه کرد، لبخند زد. «کج خلق به نظر می رسه. همسر کاملی برای دارسی می شه.» خانم و آقای کالینز کنار دروازه ایستادند تا با دوشیزه دو بورگ صحبت کنند. سِر ویلیام درست در درگاه خانه ایستاد و هر وقت دوشیزه دو بورگ آن طرف را نگاه می کرد، برایش تعظیم می نمود. ماریا از یک پنجره به پنجره ای دیگر می دوید تا دید بهتری داشته باشد. بالاخره کالسکه راه افتاد. شارلوت گفت که روز بعد همگی در رُزینگر شام خواهند خورد. آقای کالینز از اینکه چطور رفتار کنن، برایشان سخنرانی دورودرازی کرد. وقتی آن ها رسیدند، سِر ویلیام از شدت بهت، زبانش بند آمد. ماریا مثل خرگوشی زیر سایه ی یک شاهین به نظر می رسید.
شخصیت های اصلی رمان عاشقانه غرور و تعصب
- الیزابت بنت : شخصیت اصلی رمان عاشقانه غرور و تعصب. دختر دوم آقای بنت، باهوش ترین و معقول ترین دختر بین پنج خواهر است. در نهایت بر تعصب اولیه خود نسبت به آقای دارسی غلبه می کند.
- آقای دارسی : نجیب زاده ثروتمند و برادرزاده خانم کاترین دبورگ است. اگرچه دارسی بسیار باهوش و صادق است، ولی دارای غروری بیش از اندازه نسبت به طبقه اجتماعی پایین تر از خود است. در طول رمان، او می آموزد که الیزابت را به خاطر شخصیت قویش تحسین و دوست داشته باشد.
- جِین بنت : بزرگترین و زیبا ترین دختر خانواده بنت. جین بیشتر از الیزابت کم حرف و کمی خجالتی است.
- چارلز بینگلی: بهترین دوست ثروتمند، نجیب زاده و مهربان آقای دارسی است که طبیعت پرشور او کاملا در نقطه متقابل دارسی است.
- آقای بنت : پدر خانواده بنت، نجیب زاده متوسط درآمدی که دارای پنج دختر مجرد است. آقای بنت دارای حس شوخ طبعی است.
- خانم بنت : همسر آقای بنت، زنی نادان و پر سر و صدا که تنها هدفش در زندگی ازدواج دخترانش است.
- جورج ویکهام : افسر نظامی خوش تیپ و خوش چهره ای است که در ابتدا الیزابت را جذب خود می کند، اما سرانجام ماهیت واقعی او آشکار می شود.
- لیدیا بنت : جوان ترین دختر خانواده بنت، نابالغ و خودخواه است. بر خلاف الیزابت، لیدیا بی پروا خود را به ماجرا عاشقانه ای با ویکهام می اندازد.
- آقای کالینز :کشیشی متکبر که می خواهد اموال آقای بنت را به ارث برساند. وضعیت اجتماعی شخصی آقای کالینز چیزی نیست که قابل احترام باشد.
- خانم بینگلی: خواهر پرافاده چارلز بینگلی است که بیهوده تلاش می کند تا توجه دارسی را خود جلب کند، به همین علت دسیسه ای را زمینه چینی می کند. (شکرآب کردن رابطه جین و چارلز بینگلی کار او بوده است که به آقای دارسی نسبت داده شد)
- خانم کاترین دبورگ :عمه دارسی و نجیب زاده ثروتمندی که حامی آقای کالینز است. او در طول داستان الیزابت را به خاطر سطح طبقاتی متوسطش نسبت به دارسی تحقیر می کند.
- آقای و خانم گاردینر : برادر خانم بنت و همسرش. حس مراقبت و پرورش نسبت دختران خانواده بنت دارند، حتی باید گفت آنها والدین بهتری برای دختران هستند.
- شارلوت لوکاس: دوست عزیز الیزابت است که 6 سال از او بزرگ تر است. شارلوت عشق را مهم ترین جزء ازدواج نمی داند.
- جرجیانا دارسی :خواهر بسیار زیبا، ولی کمی خجالتی آقای دارسی است. او مهارت بالایی در نواختن پیانو دارد.
- مری بنت : دختر سوم خانواده بنت است که خیلی کتابی سخن می گوید و بسیار جزیی بین است.
- کاترین بنت : دختر آخر خانواده می باشد که به شدت شیفه سربازان و افسران است.
خلاصه کتاب غرور و تعصب
موضوع داستان، روایت خانواده آقا و خانم بِنِت است که پنج فرزند دارند که از لحاظ شخصیتی با یکدیگر متفاوت هستند. خانواده بنت صاحب پنج دختر هستند که به ترتیب عبارت اند از جین، الیزابت، مری، لیدیا و کیتی. الیزابت، دختری که زیبایی اش در چشمان هوشمند و سرزنده اش نمایان است و از کلیشه های جامعه آن روزگار متمایز است، قهرمان داستان اصلی داستان جین آستن است. وقتی خانم بنت از آمدن جوانی پولدار به نام آقای بینگلی به شهرشان باخبر می شود، همسرش را راضی می کند تا به دیدار او برود و بدین ترتیب خانواده بنت در مهمانی رقصی که به مناسبت ورود بینگلی در شهر برگزارشده، دعوت می شوند. در این مهمانی بینگلی به جین دل می بازد و موجبات امیدواری خانم بنت را فراهم می کند. از طرف دیگر دوست آقای بینگلی، آقای دارسی، ثروتش دوبرابر بیش از اوست، با الیزابت آشنا می شود اما غرور و فاصله طبقاتی میانشان مانع از آن می گردد که به او دل ببازد. خواهر بینگلی چند روز بعد، جین را به مهمانی شام در عمارتشان دعوت می کند، اما جین در میانه راه در باران گیرکرده و بیمار می شود، به حدی که چند روزی را در خانه ی بینگلی ها استراحت می کند تا قوای خود را بازیابد و…
نکات اصلی کتاب غرور و تعصب
وضعیت اجتماعی آن زمان انگلستان و مشکلاتی که زنان با آن روبرو بودند به خوبی در کتاب پرداخت شده است. سرنوشت زنان که به لحاظ حقوقی نمی توانستند مالکیت داشته باشند و تنها با ازدواجی موفق، خوش بخت می شدند در این کتاب به نقد کشیده می شود. در طول داستان، زنانی متفاوت روایت می شوند که هرکدام نمایان گر یک طرز فکر رایج در جامعه اند. شارلوت که زنی تابع عرف بوده و تمام خواسته اش یک زندگی خانوادگی آرام است؛ لیزی که شخصیتی عاشق پیشه دارد و نمی خواهد صرفاً برای پول با کسی ازدواج کند؛ لیدیا که دختری سبک سر و ساده است که به راحتی توسط ویکام فریب می خورد و بانو کاترین که زنی سنتی و مغرور بوده و تربیت الیزابت را مردود می داند. آستین موفق می شود تا تمامی شخصیت ها را به نوعی خلق کند که خواننده آن ها را واقعی و ملموس بداند. نکته ی اصلی کتاب این است که با وجود عرف سخت گیرانه ی جامعه ی انگلستان قرن نوزدهم، عشق پیروز اصلی داستان است. عشق واقعی حتی غرور را نیز شکست می دهد و ماورای طبقه و مفاهیم مادی جریان دارد. زوج الیزابت و دارسی بارها الهام بخش داستان های دیگر شده و هم چنان یکی از دوست داشتنی ترین داستان عاشقانه موجودند. غرور و تعصب داستانی درباره ی عشق، تربیت خانوادگی، عرف های اجتماعی، ازدواج، ثروت و زنانگی است. داستانی که حتی پس از گذشت قرن ها، تکراری نمی شود.
فهرست مطالب کتاب
- فصل اول: بِنِت ها
- فصل دوم: آقای دارسی
- فصل سوم: اقامت در نِدِرفیلد
- فصل چهارم: غرور
- فصل پنجم: داستان ویکهَم
- فصل ششم: مهمانی رقص نِدِرفیلد
- فصل هفتم: بهم خوردن دو ازدواج
- فصل هشتم: دارسی به رُزینگز می آید
- فصل نهم: دارسی خواستگاری می کند
- فصل دهم: لیدیا به برایتون می رود
- فصل یازدهم: پِمبِرلی
- فصل دوازدهم: عروسی یکی از بِنِت ها
- فصل سیزدهم: بینگلی از راه می رسد
- فصل چهاردهم: محبت واقعی
شناسنامه کتاب غرور و تعصب
- نویسنده: جین آستن
- مترجم: بهارک قهرمان
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر دادجو
- تعداد صفحات: 96
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان نوجوان
- نسخه الکتریکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.