از عشق و شادی تا خشم و نفرت؛ احساسات ما چه تأثیری بر بدن ما دارند؟
-
عشق
اگر عشق را تجربه کرده باشید احتمالا متوجه شده اید که در این شرایط ضربان قلب بالاتر می رود و تعریق دست ها بیشتر می شود. این مسأله در اثر برانگیختگی هورمون های آدرنالین و نوراپینفرین رخ می دهد. از طرفی دیگر، اوکسیتوسین یا همان هورمون عشق، در شما احساس شادی و اعتماد به نفس ایجاد می کند، بخش هایی از مغز که تأثیری تسکین بخش دارند فعال می شود و دردهای شما را از میان می برد و سلامتی قلبی شما را افزایش می دهد. گفته می شود افراد متأهل در مقایسه با افراد مجرد از عمر طولانی تری برخوردارند.
-
خشم و اضطراب
احساس خشم می تواند تأثیرات مختلفی بر بدن داشته باشد؛ از سردرد و بیخوابی گرفته تا اختلالات گوارشی، مشکلات پوستی، سکته ی قلبی و حتی سکته ی مغزی. اگر فرد نگرانی هستید، احساس خشم می تواند با تشدید علائم اختلال اضطراب وضعیت شما را وخیم تر کند. پس برای آنکه اجازه ندهید این احساس بر شما غلبه کند، می بایست به علت خشم تان پی ببرید و با دیگران درباره ی افکار خود صحبت کنید. راه حل مشکل را پیدا کنید و افکار زیان بخش را از خود دور کنید.
-
نفرت
احساس نفرت به یک چیز یا -از آن بدتر- به یک شخص، در میان همه ی احساسات بیشترین دشواری را برای کنترل دارد. برخلاف احساسات دیگری مثل ترس و خشم که ضربان قلب را بالا می برند، احساس نفرت ضربان قلب را تا حدودی کاهش می دهد. به علاوه، در این شرایط ممکن است دچار تهوع یا احساس بدی در ناحیه ی معده شوید.
برای مقابله با این حالت، یک نفس عمیق بکشید، به این فکر کنید که تنها احساسات تان هستند که سعی دارند افکارتان را به کنترل درآورند، پس مخالف احساس تان عمل کنید و به جای مسخره کردن یک چیز یا یک نفر، نسبت به آن مهربان باشید.
-
ریشه های احساسات منفی
پنج عامل اصلی، باعث می شود مردم در خود احساسات منفی به وجود بیاورند و در آن وضعیت بمانند. این ها جزو بدترین قورباغه هایی هستند که در اعماق مرداب احساسات شنا می کنند. این پنج عامل: توجیه کردن، درگیر شرایط شدن، حساسیت شدید، قضاوت کردن و خودفریبی است. برای رهایی از احساسات منفی باید بفهمیدکه این احساسات از کجا می آیند، تا بتوانید از شرشان خلاص شوید یا از همان ابتدا مانع به وجود آمدنشان شوید.
-
توجیه کردن
با توجیه و عذر آوردن، از منفی بودن خود دفاع می کنید و به خود حق می دهید که عصبانی باشید. احساسات منفی تنها زمانی به وجود می آیند که شما به خود حق می دهید که این احساسات را برای خود و دیگران به وجود بیاورید.
-
برخورد گرفتن
برخود گرفتن، دومین عامل لازم برای داشتن احساسات منفی است. به این معنی که از موارد برداشت شخصی می کنید. اتفاقات را به عنوان حمله ای به شخص خودتان تفسیر می کنید.
-
حساسیت شدید
سومین عامل احساسات منفی، داشتن حساسیت شدید به تفکرات، عقاید یا دیدگاه های دیگران نسبت به خودتان است. همانطور که اشاره شد، افرادی که با سرزنش های شدید و کمبود محبت بزرگ شده اند، احساس حقارت و بی کفایتی می کنند. این احساسات به صورت نگرانی در مورد عمل، عکس العمل و رفتار دیگران بروز می کند.
-
قضاوت کردن
چهارمین دلیل احساسات منفی، قضاوت کردن یا تمایل به ارزیابی منفی دیگران است. وقتی دیگران را قضاوت کنید، همواره آن ها را مقصر خواهید دانست. مقصر دانستن دیگران، توجیهی برای عصبانیت، تنفر و احساسات منفی شما نسبت به آن ها می شود.
-
خود فریبی
خودفریبی، یعنی با یک توضیح قابل قبول اجتماعی بخواهید روی یک رفتار غیرقابل قبول سرپوش قرار دهید و آن را با دلیل موجه بدانید. جان آساراف این ها را «دروغ های منطقی» می خواند.
راهکارهای مدیریت احساسات منفی
حوزه روانشناسی مثبت به تحقیقاتی می پردازد که نه تنها بر روی این موضوع متمرکز است که چه چیزی ما را خوشحال، پرانرژی و موفق می کند، بلکه به جنبه تاریک خوشحالی نیز توجه می کند. اخیرا یاد گرفته ایم که احساسات منفی چه تأثیری روی ما می گذارند و با آنها چه کار کنیم و چگونه می توانیم از نظر احساسی سالم بمانیم. درست مانند احساسات منفی که مزایایی به همراه دارند، مضراتی نیز در «مثبت بودن دروغین» وجود دارد که ما از داشتن آنها احساس شرمندگی می کنیم و می خواهیم آنها را نادیده بگیریم یا وانمود کنیم که احساس مثبت بیشتری داریم. بهترین استراتژی این است که حالت های منفی را بپذیریم. البته شرکت کردن در فعالیت هایی که می توانند این احساسات منفی را به تعادل برسانند نیز می تواند روش خوبی باشد.
احساسات منفی مقابل احساسات مثبت
هنگامی که ما درباره به اصطلاح احساسات منفی صحبت می کنیم، مهم است به یاد داشته باشیم که این احساسات به خودی خود منفی یا بد نیستند، بلکه آنها مخالف مثبت بودن هستند. احساسات لزوما خوب یا بد نیستند، آنها فقط حالت ها و نشانه هایی هستند که باعث می شوند توجه بیشتری به دلایل و عوامل این احساسات داشته باشیم و به این ترتیب به ما انگیزه می دهند تا اقداماتی انجام دهیم.تجربه کردن احساسات منفی مانند بیشتر احساسات به دلایل مشخصی ایجاد می شوند و تجربه کردن آنها می تواند کاملا سودمند باشد.