سرانجام، بعد از چندین هفته بحث بر سر تشکیل کابینه جدید در اسرائیل و تلاش گروه های سیاسی برای رسیدن به اهداف خود، بنیامین نتانیاهو نتوانست کارآموز و دستیار پیشین خودش یعنی نفتالی بنت را از صحنه خارج کرده، و همچنان به عنوان نخست وزیر به کار خودش ادامه دهد. نفتالی بنت به لحاظ اسمی یک راست گرای افراطی است و خود را مؤمن به تزهای آخرالزمانی صهیونیسم می داند. ولی برخی از تحلیلگران و خصوصاً رقیب شکست خورده بنت، یعنی نتانیاهو بر این باور هستند که وی گرایشات چپ داشته و در تلاش است تا مواضع اسرائیل را تضعیف کرده و در نهایت این کشور را با بحران روبرو سازد. طبق گزارش دویچه وله، "۶۰ عضو مجلس نمایندگان اسرائیل به توافق نفتالی بنت و یائیر لاپید، رهبر حزب "یش آتید" رای موافق دادند تا دولت جدید اسرائیل در ائتلافی شکننده بین نیروهای راست، میانه و چپ از یک سو و از سویی دیگر مذهبی یهود، اسلامگرای عرب و سکولار تشکیل شود." شکست نتانیاهو در جنگ علیه غزه و نیز تلاش های مستمر کابینه او بر گسترش شهرک سازی در مناطق اشغالی علیرغم مخالفت صریح دولت آمریکا و اتحادیه اروپا و نیز مجامع بین المللی از جمله عواملی بود که نتانیاهو را در کسب آراء اعتماد نمایندگان کنست ناکام گذاشت. نتانیاهو به خاطر عملکرد ضعیفش در زمینه بهبود معیشت شهروندان اسرائیل و نیز مشکلات فرآوان اجتماعی مورد انتقاد شدید مردم این کشور قرار داشت. بعد از قطعی شدن شکست نتانیاهو، بسیاری از مردم در تلاویو، حیفا و شهرهای دیگر به جشن و رقص و پایکوبی پرداختند. رقبای منطقه ای اسرائیل همه به این اتفاق واکنش نشان دادند. محمد جواد ظریف طی یک توئیت به زبان عربی در صفحه توئیتر خودش نوشت: "نظامی که بر پایه خشونت و اشغال پی ریزی شده باشد خیلی دوام نمی آورد!" ظریف در همین توئیت به سران جدید اسرائیل گوشزد کرد که "این باید درسی برای کسانی باشد که بعد از نتانیاهو بر اریکه قدرت می نشینند". به هر روی، عوامل بسیاری در شکست تاریخی نتانیاهو در عرصه سیاست داخلی اسرائیل در کار بوده است که هر یک ریشه در تاریخ سیاه رژیم جعلی صهیونیستی دارد. برای بررسی بیشتر ابعاد این رویداد سیاسی مهم در منطقه، به سراغ دکتر رضا اختیاری امیری استادیار روابط بین الملل گروه علوم سیاسی دانشگاه مازندران رفته ایم. توجه مخاطبان گرامی ساعد نیوز را به مطالعه این گفتگو جلب می کنیم:
ساعد نیوز: پارلمان اسرائیل با 60 رأی به نفتالی بنت دستیار پیشین بنیامین نتانیاهو حکم به تشکیل دولتی جدید تحت رهبری یک نخست وزیر جدید داد. نتانیاهو نتوانست به حضور 12 ساله خودش در صدر رژیم صهیونیستی ادامه دهد. به نظر حضرتعالی چه عواملی باعث شد که نتانیاهو نتواند نظر کنست را جلب کند؟
دکتر رضا اختیاری امیری: من فکر می کنم که این موضوع از منظرهای مختلفی قابل بررسی است. نتانیاهو در سال های اخیر نتوانست اهداف اسرائیل را در منطقه محقق سازد و این یکی از عوامل مهم در شکست او و خروج اش از قدرت است. او جنگ های مختلفی را در منطقه بر علیه گروه های مخالف رژیم صهیونیستی مانند جبهه مقاومت فلسطین حماس و حزب الله آغاز کرد و در همه این جنگها با شکست مواجه شد و نتوانست نتیجه ای به دست آورد. جنگ اخیر او بر علیه نوار غزه تیر آخر او برای رهایی از موج عظیم انتقادات موجود بر علیه او بود که به سنگ خورد. نکته بعدی، عدم توفیق نتانیاهو در جلوگیری از نفوذ استراتژیک ایران در منطقه است. به هر صورت، امروز شاهد نفوذ قدرتمند ایران در منطقه غرب آسیا هستیم و این برای سران سیاسی رژیم صهیونیستی قابل تحمل نیست. از سوی دیگر، بحث های داخلی مطرح شده بر علیه نتانیاهو و خانواده اش موجب تضعیف موضع نتانیاهو در اسرائیل شد. نتانیاهو و خانواده اش با اتهامات سنگین مالی و فساد روبرو است و بدیهی است این مسأله به عنوان مکمل مسائلی که قبلاً مطرح شد، وضعیت را برای نتانیاهو بسیار دشوار کرد. اما در این میان، مسأله امنیت اسرائیل بیشترین تأثیر را داشته است و بیشترین انتقادات هم به دلیل عدم توفیق نتانیاهو در مقابله با ایران و نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه بود.
ساعد نیوز: جو بایدن در بیانه خودش درباره انتقال قدرت در اسرائیل نامی از نتانیاهو نبرده است و این موضوع به نوعی خرسندی وی را از این تغییر نشان می دهد. چه اندازه رویکردهای جدید حاکم در آمریکا و تشکیل دولت آقای بایدن و رفتن ترامپ و سیاست های جدید منطقه ای دولت ایالات متحده در شکست نتانیاهو تأثیر داشته است؟
دکتر رضا اختیاری امیری: به هر حال، این موضوع هم می تواند تأثیرگذار باشد. آقای ترامپ به صورت نامشروطی از دولت نتانیاهو و اقدامات اسرائیل در منطقه حمایت می کرد ولی آقای بایدن در این خصوص رویکرد متفاوتی دارد. طبیعتاً آقای نتانیاهو، پشتیبانی قدیم دولت آمریکا را نداشت. وقتی این حمایت تام و تمام از بین رفت طبیعتاً تغییرات قابل پیشبینی بود. دولت آقای بایدن و دموکراتها از رویکرد کلی دولت نتانیاهو رضایت نداشتند. بحث شهرک سازی در سرزمین های اشغالی یکی از موضوعات مورد اختلاف دموکرات ها و نتانیاهو بود. آقای بایدن به نوعی عدم رضایت خودش را از این موضوع اعلام کرده بود. طبیعتاً نام نبردن از نتانیاهو در این بیانیه هم، دقیقاً نشان از خرسندی دولت آمریکا از این اتفاق را نشان می دهد.
ساعد نیوز: چه اندازه تغییر سیاست خارجی دولت آمریکا و ابراز تمایل این دولت برای احیای برجام در این اتفاق سیاسی مهم در منطقه تأثیر داشته است؟ مذاکرات ایران با آمریکا و کشورهای اروپایی در وین ادامه دارد و آقای نتانیاهو قویاً با این مذاکرات مخالف بود. به نظرتان آیا این موضوع تأثیری در کنار نهاده شدن نتانیاهو داشته است؟
دکتر رضا اختیاری امیری: من فکر نمی کنم که ارتباط مستقیمی بین تشکیل دولت جدید در اسرائیل و گفتگوهای وین وجود داشته باشد. هر کسی به جای آقای بنت هم جانشین نتانیاهو می شد، باز یکی از دغدغه های مهم دولت اسرائیل جلوگیری از فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران بود. یقیناً همان طور که آقای بایدن در تماس با نفتالی بنت تصریح کرده است: «ایالات متحده همچنان به حمایت از امنیت اسرائیل با اطمینان ادامه خواهد داد». امنیت اسرائیل خط قرمز دولت ایالات متحده است چرا که منافع خود این کشور از طریق همین رژیم اشغالگر قدس تأمین می شود. نفتالی بنت هم گفته است که ما به هیچ وجه نمی گذاریم که جمهوری اسلامی ایران به تسلیحات هسته ای دست پیدا کند. ولی خوب یک نوع هماهنگی دیدگاه میان بایدن و بنت وجود دارد و آن هم به استراتژی اجرای سیاست کلی تأمین امنیت اسرائیل بازمی گردد. به یقین می توانیم بگوئیم که آمریکا گفتگوهای وین را طوری پیش خواهد برد که امنیت اسرائیل تأمین شود و این جزو اولویت های اصلی سیاست خارجی ایالات متحده است و با آمدن و رفتن دولت ها تغییری در آن به وجود نمی آید.
ساعد نیوز: بعد از روی کارآمدن دولت نفتالی بنت، آینده روند عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای همسایه عرب در منطقه چه خواهد بود؟
دکتر رضا اختیاری امیری: من معتقدم که این روندی است که در سال های گذشته زمینه آن مهیا شده است و طبیعتاً این روند، مسیر خودش را ادامه خواهد داد. کشورهای حاشیه خلیج فارس و اسرائیل یک تهدید مشترک به نام جمهوری اسلامی ایران دارند. عربستان، بحرین، کویت، امارات و تا حدودی قطر، ایران را دشمن منافع خودشان در منطقه می دانند و با اسرائیل در این موضوع هم داستان هستند. برخی از این کشورها به صورت آشکار با اسرائیل همکاری دارند مثل امارات و بحرین؛ برخی دیگر نیز این همکاری را به صورت مخفیانه پیش می برند. رابطه اسرائیل و عربستان از این نوع است. البته شاید در آینده نزدیک این روابط مخفیانه به صورت علنی آشکار شود. آنچه به یقین می توان گفت این است که به دلیل وجود منافع مشترک بین کشورهای عرب منطقه و اسرائیل این روند عادی سازی ادامه پیدا خواهد کرد.