به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از تابناک، بخش اول گفت و گو با عرفان خزایی، روحانی فیتنس کار و مدلینگ، به چالش های پیش روی احسان با هم لباسی هایش و چالش ما با او بر سر پوشش همه جوره و راحتش در برابر محدودیت های خارج از عرف و شرع با پوشش بانوان و نیز مسائلی از این دست گذشت.
الان بخش دوم و پایانی گفت گو با حجت الاسلامِ فیتنس کار را باهم می خوانیم.
این که یک روحانی، برای دل خودش و به خاطر ارزش ذاتی ورزش، به این سمت روی بیاورد، بهتر است، یا این که برای مسئولیت و تعهدی خاص به سمت ورزش برود تا بتواند از آن به عنوان ابزار و یا عاملی در مسیر تحقق منویاتی که دارد، استفاده و به اصطلاح در قلب ها نفوذ کند؟
-هرکسی در این سطح بگوید هدفی نداشتم جز صرف ورزش، دروغ می گوید. من از 14تا 15 سالگی دغدغه ملی پوش شدن را داشتم. برایش حسابی هم جنگیدم. اول مربوط به دنیای کشتی بود. اما رفتم سربازی و فراموش شد. از سربازی برگشتم و درس خواندم. فکر می کردم دیگر رویای ملی پوش شدن پایان یافته است. اما حس و هیجان ملی پوش شدن در من، مجدا در فیتنس ایجاد شد.
یعنی جنگیده ام و برایش تلاش کرده ام و البته به آن رسیده ام. از این رو، اگر امروز بگویم، صرفا جهت تبلیغ ورزش می کنم یا نه، صرفا بخاطر نفس موضوع، ورزش می کنم، دروغ گفته ام. هر دو در کنار هم برای من مطرح بوده اند. همین الان بودن در لباس طلبگی به موفقیت ورزشی من خیلی کمک کرده است.چون نگاه ورزشکاران به من، نگاه صرف به یک ورزشکار مثل همه ورزشکاران دیگر نیست.
می گویند وقتی چنین فردی ورزش می کند، یعنی منعی برای این چیزها در اسلام نیست.
فردی که تا الان درباره اسلام تفکر اشتباهی داشته، با وجود من و با دیدن من، دیگر آن تصور را نخواهد داشت. تصوراتی که غرب و رسانه هایش درباره اسلام در او ایجاد کرده اند و اسلام را مخالف همه چیزهای خوب نشان می دهد، با وجود من، در ذهن او پاک می شود.
شما در اول صحبت هایتان وقتی الگویتان را حضرت علی (ع) معرفی کردید، تاکید خاصی داشتید که فقط حضرت علی(ع) نه فلان عالم یا فلان شخص. این تاکید شما، در واقع دنبال چه بود و چرا اصلا روی این جمله، قید و تاکیدی به این شکل نهادید؟
-ببینید کلا این گونه فعالیت های فیزیکی برای خیلی از آقایان اذیت کننده و عذاب آور است. آنچنان غرق در کارهای خودشان در حوزه تحقیق و مطالعات دینی هستند، که ورزش و شادابی و ... را فراموش کرده اند. هر کسی هم از بین خودشان در چنان مسیری حرکت کند، به او اخم می کنند و ناراحت می شوند.
همین الان اسانیدی در حوزه ها داریم که سفارش کرده اند وظیفه شما الان تحصیل است. دیگر اصلا به این فکر نمی کنند که این طلبه، با پرداختن به ورزش، همان مسیر و لایف استایل امامان و اهل یت (ع) را در پیش گرفته است.
حال چون خودشان از عرصه دور بوده اند، پس برنمی تابند. احساس می کنم این موضوعات بر آقایان همیشه در هاله ای از ابهام و سکوت گذشته است. برای همین وقتی یک عرفان خزائی پیدا می شود که ورزش کردنش سر و صدا می کند و بلاگر بودنش 18 میلیون مخاطب به دنبال می اتورد که با صدا و سیما رقابت می کند، برایشان مساله می شود.
یعنی پس اگر طلبه ای هم در یک عرصه ورزشی کار می کند، ترجیحش این است که خیلی مخفیانه و مستور باشد...
-من اصلا صدها و هزاران طلبه می شناسم که در سطحی بالاتر و حرفه ای تر از من ورزش می کنند، ولی چون تا الان مد نبوده، نمی توانند خودشان را ارائه کنند. در واقع از قضاوت شدن می ترسند. می ترسند مسیر طلبگی شان دچار ناهمواری شود.
شما چه؟ احتمال می دهید یک روز این مسیر بر شما ناهموارتر شده و مثلا خلع لباس شوید؟
-راستش زیاد به این موضوع اندیشیده ام. اگر بخواهند چنین کاری بکنند، متاسفانه روسیاهی خواد بود برای جامعه حوزویان.
خیلی از طلبه ها از چنین مسیری هراس دارند. هر چند که خود من هم می ترسم. احتمال اینکه یک روز به خود من هم بگویند خداحافظ، وجود دارد. اما نهایتا رضایت بالاسری را بسیار بیشتر دست دارم از رضایت آقایان. همین بالاسری مسیر را این چنین بر من تعیین کرده است. برایم اتفاقا عزت و لذت را هم لطف کرده است. اگر روز هم این کار را با من بکنند، حتما به انتشار بیتشر نظرات من کمک خواهند کرد.
من واقعا مشکلی با شنیدن نقدها ندارم. واقعا اگر حرفی منطقی داته باشند، با جان دل می پذیرم. اما در این حوزه، عمدتا حرف های سلیقه ای می زنند. همین ها درباره حجاب هم همین گونه فکر می کنند یا در مورد مسائل دیگر.
و امروز ما در دایره تصمیمات همین چهره ها و همین نظراتی که دارند، زندگی می کنیم ...
-بله. خیلی چیزها ناشی از استنباط شخصی است . سلیقه ایست یعنی.
پدر بزرگم می گفت اوایل انقلاب حتی به پیراهن آستین کوتاه مردانه هم گیر می دادند. یعنی در دین اسلام که دین مهربانی است، به خاطر یک پراهن آستین کوتاه، شلاق می زدند.
وقتی چهارچوب های تعیین شده خداوند متعال را دستکاری می کنیم، قطعا باعث آسیب زدن به دین شده ایم. یکی از عوامل دین گریزی همین است. یعنی فردی که خودش دین را نفهمیده، یا ناقص متوجه شده، شروع می کند همان روش ناقص یا اشتباه را تروج هم می دهد.
این از مهم ترین عوامل دین گریزی است که ما تصورات باطل و استباه خودمان را اصرار داشته باشیم. مثلا می گویند که بر اساس اسلام، زن به غیر از موارد اضطراری نباید بیرون برود. یک زمانی حتی خرید کردن زنان هم، کار ضروری نبود. اما امروز تحصیل یک زن، خرید، ورزش کردن و بسیاری از چیزهای دیگر، از ضروریات زندگی یک خانم محسوب می شود. حال آیا می توانیم بگوییم همان روال گذشته باید باشد و روی آن مصرّ هم باشیم.
اصلا در مورد خودم ما طلبه ها نیز همین است. یک دوره ای اگر طلبه ای مثل من لباس آستین کوتاه می پوشید چه بسا اخراج هم می شد. اما الان با خیال راحت می پوشم. و ورزش می کنم. نه کار خلاف عقل انجام داده ام نه اقدامی بر خلاف شرع.
کاش آقایان همان قدر که روی پوشش ورزشی بنده تاکید دارند، همان کلیپی را هم ببینند که ساعت سه نصف شب، دارم رای تاکسی اینترنتی مسافرکشی می کنم. اتفاقا همین فیلم را یکی از مخاطبان فیلم گرفت و در فضای مجازی پخش کرد.
به نظرم غیر از شخص مریض، هیچ فرد دیگری روی تی شرت من یا سبک لباس ورزشکاری من گیر نمی دهد. مگر نمی بینند که در فضایی که بین جوانان و روحانیت ایجاد شده و تا این حد منفی است، یک نفر آمده که دوستی جوانان را برانگیخته است؟
من در فیتنس وارد شدم و لطف خدا مدال قهرمانی هم به دست آوردم. هیچ کس آن مدال و فیگور ورزشی یک فیتنس کار را نمی بیند و فقط در مورد شورت ورزشی او حرف می زنند. در حالی که هادی چوپان هم همین شورت ورزشی در تنش بود. اما هیچ کس نمی بیند و کسی اصلا یادش نمی آید شورت ورزشی او چه رنگی بود. همه قهرمانی اش را به او تبریک می گویند. اما در مورد ما، هیچ چیزی جز همان شورت دیده نمی ود.
-بعضی ها هم اولش با ما هستند، همین که می روند، در پشت سر، شروع به نوشتن انواع کامنتها می کنند. آقا شما چقدر مریضی که قهرمانی من را ندیدی، مدال طلایم را ندیدی. اولین مدال یک طلبه در کل تاریخ این سرزمین را در مستر یونیورس مسابقات جهانی ندیدی. فقط نگاهت به شورت من بود؟!
طرفداران خانم که در صفحات شما هستند، باعث ناراحتی خانواده نمی شوند؟
- حدود 13 درصد صفحات من، خانم ها هستند. غیر از این، تمام پیح من را هم همان خانم های عضو، مدیریت می کنند. هیچ اتفاقی هم نیفتاده. اتفاقا هم غالبا خانم هایی هستند که اصلا هم مذهبی نیستند. اما دارند می بینند که با یک روحانی اسلامی می توان بی هیچ مشکلی، تعامل داشت و کار کرد.
حرفهای شما برای نسل جدید معروف به نسل «زِد»، که بسیاری از این مفاهیم برایش حل و تمام شده است، جذابیتی دارد؟ فکر می کنید با این استدلها بتوانید مجابشان کنید؟
-ضمن این که معتقدم به راحتی می شود با این نسل حرف زد و به راحتی می شود با این نسل تعامل داشت، باید عرض کنم که اصلا و اساسا من خودم از همین نسل هسستم. من با این نسل غریبه نیستم که از خود همین نسل بیرون آمده ام. من متولد 76 هستم . از نسل زد حرف می زنم. بیش از نصف موضوعاتی که در ذهن این نسل وجود داره، همان چیزهایی هستند که من خودم هم بدان می اندیشم. من با همین نسل بزرگ شدم.
یا با این که خیلی ها مخالفند اما ارتباطات زیادی با جامعه رَپر ها دارم. از نزدیک دیدمشان. در بین بهترین رپرهای کشور، بهترین رفقا را دارم.
این نسل اتفاقا رفاقت را می فهمد. من را اصلا از این نسل جدا ندانید . من در کار مدلینگ هم هستم. تینجرها و نوجوانها در این عرصه و هم عرصه فیتنس پای کار هستند و وقتی می بینند یکی در سن و سال خودشان چنین شرایطی را دارد، اتفاقا حال بهتری به آنها دست می دهد. من هم در وقع با همین نسل زندگی می کنم.
و چیزی که می خواهید حرف پایانی تا باشد...
با تشکر از مصاحبه و گفت و گوی خوبی که داشتید، عرض میکنم که بالاخره ما عمدتا از طرف هم لباسی های خودمان بیشتر اذیت می شویم. خیلی قضاوت ها کردند و آزار دادند. انواع سفارش ها و توصیه ها را آوردند. حتی به چند نفرشان گفته بودند بروند و از من شکایت کنند. اما نهایتا همه متوجه خواهند شد اسلام صرفا آن چیزی نیست که تا الان به ما گفته اند یا ما داریم تبلیغش می کنیم. امروز من در کنار ورزش کردن، اعتقاد راسخ خودم را هم دارم و سعی می کنم بهترین پوشش و بهترین ورزش را داشته باشم و در مسیر خدمت و تبلیغ هم از اینها استفاده کنم.