معرفی رمان طبل حلبی اثر گونتر گراس

  یکشنبه، 24 مرداد 1400   زمان مطالعه 3 دقیقه
معرفی رمان طبل حلبی اثر گونتر گراس
طبل حلبی نوشته گونتر گراس است که در سال ۱۹۹۹ جایزه نوبل ادبیات را به خاطر به تصویر کشیدن افسانه‌ های شاد و سیاه که در گذر تاریخ به دست فراموشی سپرده شده بودند، دریافت کرده است.

درباره کتاب طبل حلبی

«طبل حلبی» اولین اثر گونتر گراس و اولین کتاب سه گانۀ «دانتزینگ» در کنار کتاب های «موش و گربه» و «سال های سگ» در مورد اُسکار نوجوان آلمانی است که در سال های جنگ جهانی دوم، اتفاقات خاصی برایش می افتد و حضور چنین وقایعی در رمان، سبب شده است که عدّه ای از منتقدین، این کتاب را در ردۀ ادبیات رئالیسم جادویی قرار دهند.گراس در «طبل حلبی» با زبانی طنز و گزنده به نقد وقایع پیرامونی در دنیای معاصر می پردازد و مقوله ای که بیشترین نصیب را تیغ تیز طنز گراس می برد، «جنگ» است. او به بهانۀ روایت زندگی اسکار به روایتگری دقیق و ریزبینانۀ جامعۀ جنگ زدۀ آلمان می پردازد و صحنه های بسیار بدیعی را از این وقایع تلخ در «طبل حلبی» به تصویر می کشد و آنها را جاودانه می کند.

خلاصه کتاب طبل حلبی

وقتي اسكار كوچولو به دنيا مي آيد، پدرش مي گويد بعدها بايد در مغازه پدرش فروشندگي كند و مادرش مي گويد در سه سالگي براي او طبلي حلبي خواهد خريد. اسكار كه بسيار باهوش است از همان بچگي تصميم مي گيرد كه نه فروشنده شود، نه سياستمدار و نه هيچ چيز ديگر.او مي خواهد سريع سه ساله شود، طبل حلبي خود را هديه بگيرد و بعد از آن رشد خود را متوقف كند. بنابراين اسكار يك پسربچه سه ساله 94 سانتي باقي مي ماند و همواره طبل مي زند.داستان از زبان اسكار 123 سانتي در سن سي سالگي و بر روي تخت آسايشگاه رواني روايت مي شود. اسكار كه رشد ناهنجاري دارد، در خلال جنگ آلمان، رفتار عجيب و غريب مردم، خانواده و سرنوشت خودش را به تصوير مي كشد. از تمايلاتش، سرخوردگي هايش و طرز رفتار مردم با خود به كمك طبلش سخن مي گويد. از ديگر استعدادهاي اسكار در بچگي ، صداي الماسي اوست كه قادر به شكستن شيشه هاست!

درباره نویسنده کتاب طبل حلبی

گونتر ویلهلم گراس، زاده ی ۱۶ اکتبر ۱۹۲۷ - درگذشته ی ۱۳ آوریل ۲۰۱۵، نویسنده، مجسمه ساز و نقاش آلمانی بود. او عضو برجسته گروه ۴۷ و از نویسندگان بزرگ و معروف آلمان بود.گونتر گراس، بازتاب صدای نسلی از آلمان ها بود که در زمان سلطه ی نازیسم بزرگ شده بودند. او خود را روایت گر تاریخ از نگاه پایین دستی ها می دانست. وی با رویکردی معترضانه و هشداردهنده همواره در تمام رویدادهای مهم سیاسی و ادبی آلمان حضور موثر داشت. در سال ۱۹۹۹، گراس برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد. آکادمی نوبل سوئد هنگام اعلام نام او، داستان هایش را تصویرگر چهره ی فراموش شده-ی تاریخ خواند.

گونتر ویلهلم گراس

قسمتی از کتاب طبل حلبی

غمی که غم باشد اصلاً موضوع نمی خواهد. دست کم مال من و کلپ موضوعی نداشت و همان بی علتی ِ می شود گفت مضحکش نشان عمق بسیارش بود که از آن بیشتر ممکن نبود.

میگویند هیچ چیز جای مادر را نمی گیرد. بعد از به خاک رفتن مادر جانم خیلی زود بار نبودش را بر دلم احساس کردم. دیگر کسی نبود که مرا به دکتر ببرد و دلم برای لباس سفید خواهر اینگه یک ذره شده بود.

به قدری مهربان بود که مهربانیش برای پدری ِ دوازده بچه و قیمومت هشت تای دیگر کافی بود و به این علت درد ما را خوب می فهمید.

فقط کسی که بازی می کند به عمد دست به تخریب می زند.

عادت کرده بود که وقتی دیگران دست تکان می دهند او هم بدهد و وقتی دیگران فریاد می کشند یا می خندند یا کف می زنند او هم همین کارها را بکند و همین جور بود که به آن زودی به حزب وارد شد.

با خود می گفتم:خوب، من هم پسر دارشدم، سه ساله که شد برایش یک طبل حلبی میخرم. آن وقت خواهیم دید که پدرش کیست.

با وجود اعتمادی که این اواخر بین گرف و من پدید آمده بود هرگز رابطه ی رفاقت میان ما برقرار نشد و گرف تا آخر نسبت به من بیگانه ماند و گرچه غمش را می فهمیدم هرگز غمخوارش نشدم.

شناسنامه کتاب طبل حلبی


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها   
آخرین تصاویر