متن آهنگ پسر پدر پسر از پیوند
مردی پر از زخم جوونمردی با شونههایی خسته از آوار عمری پناه گریهی من بود همدرد من تا آخرین دیدار تا از هجوم بغض میگفتم تعبیر یک آغوش محکم بود حتی اگه از درد میلرزید بازم شبیه کوه پشتم بود حالا یه عمره بعد از اون سالا هر بار که دستامو میگیری من تازه میفهمم پدر بودن یعنی یه جور عشق اساطیری همخون من اون مرد یادم داد عشق اونه که دیوونهتر باشی شاید بتونی مرد شی اما راحت نمیتونی پدر باشی « قلبش تموم عمرو بی وقفه همنبض رگهای خودم میزد همپای من تا آخرین رویا خواب یه دنیا رو به هم میزد من آرزوهاشو ندونستم تا نشکنم از ترس تاریکی ماهو برام از آسمون میچید وقتی یه دنیا دشمنم بودن با دست خالی پای من جنگید من قدر دستاشو ندونستم » حالا یه عمره بعد از اون سالا هر بار که دستامو میگیری من تازه میفهمم پدر بودن یعنی یه جور عشق اساطیری همخون من اون مرد یادم داد عشق اونه که دیوونهتر باشی شاید بتونی مرد شی اما راحت نمیتونی پدر باشی