متن سخنرانی علامه محمد تقی جعفری در کنفرانس اسلام و مسیحیت در سوئیس

  یکشنبه، 06 مهر 1399 ID  کد خبر 103935
متن سخنرانی علامه محمد تقی جعفری در کنفرانس اسلام و مسیحیت در سوئیس
علامه محمد تقی جعفری یکی از برجسته ترین فیلسوفان معاصر ایرانی است که علیرغم تحصیلات حوزوی، علاقه فرآوانی به تعامل با دانشگاهیان داشت. ایشان یکی از پیشگامان مطالعات غرب شناسی و گفتگوی بیناتمدنی است. به مناسبت روز جهانی صلح، مؤسسه حفظ و نشر آثار علامه محمد تقی جعفری متن سخنرانی ایشان در سوئیس را برای مخاطبان ساعد نیوز ارسال کرده است.

تجديد نظر در دين جهانى ابراهيمى براى هماهنگى اهل كتاب و توجه آنان به يك وحدت عالى[1]

مأخذ: جعفرى، محمدتقى، پيام خرد، صص 291 ـ 276، مؤسسه علامه جعفرى، چاپ دوم، 1382.

بحث يكم

تجديد نظر در دين ابراهيمى جهانى در عصر حاضر و تصفيه آن از عوارضى كه آن دين الهى را در گذرگاه قرون متمادى پوشانده است، از با اهميت ترين واجبات دينى و عقلى است، زيرا اين دين جهانى كه از طرف خداوند سبحان به پدر بزرگ ما حضرت ابراهيم (ع) نازل شده، همان است كه همه ما اهل كتاب را در اصول جامع و مشتركى متحد ساخته است. اين اصول مشترك كه معتقدات كلّيه همه ما را تشكيل مى دهند، عبارتند از: توحيد، نبوت، معاد، تكاليف الهى و حقوق و اخلاق عالى انسانى.

همين معتقدات است كه يگانه عامل نجات انسان از پوچى هلاكت بار است كه امروزه درهاى اميد انسان ها را به آن حيات سعادتمند و آينده بهتر كه اصيل ترين آرزوى آنان مى باشد، بسته است.

ضرورت تجديدنظر پيرامون دين الهى جهانى، چيزى نيست كه تنها حوادث جبرى دوران معاصر ما، آن را براى ما تحميل كرده باشد. بلكه ريشه هاى ضرورت اهتمام و تكليف جدى ما به اين تجديدنظر، به نصوص كتب مقدس منتهى مى گردد كه همه ما اهل كتاب را با اشتراك در عرصۀ زندگى مادى و معنوى سعادت آميز دعوت مى كنند. بطورى كه اگر اهل كتاب به آن نصوص اهميت لازم مى دادند، نه جنگ هاى صليبى اتفاق مى افتاد و نه غير آنها.

همۀ ما دائماً با امثال اين آيات در قرآن مجيد روياروى هستيم:

1ـ قطعاً كسانى كه ايمان آورده اند و كسانى كه به دين يهود گرويده اند و صابئيون و نصارى، كسانى هستند كه ايمان به خدا و روز قيامت آورده و عمل صالح انجام مى دهند، براى اينان خوفى نيست و اندوهگين نخواهند بود.[2]
2ـ بگو: اى اهل كتاب! بياييد همه ما به يك كلمه مشترك مابين ما و شما بگرويم (آن كلمه اين است): نپرستيم مگر خداوند را و چيزى را براى او شريك قرار ندهيم و بعضى از ما بعضى ديگر را در برابر خدا، خدايان قرار ندهيم و اگر آنان (از اين دعوت) رويگردان شدند به آنان بگوييد: شاهد باشيد كه ما مسلمانيم.[3]

زيرا آن وحدت معقول كه آرمان اعلاى اهل كتاب (مسلمانان و مسيحيان و يهود) است و دعوت صريح به آن وحدت، مقتضاى دين جهانى ابراهيمى است كه به صراحت قرآن، محمد(ص) پيامبر اسلام از آن تبعيت و آن را براى مردم تبليغ كرده است ـ «سپس ما به تو وحى كرديم كه از ملت حنيف ابراهيم تبعيت کن.» (سوره نحل / آيه 123).

و اما وحدت اهداف انبياء ـ عليهم السلام ـ و لزوم پيروى از آنان، در قرآن چنين آمده است:

پيامبر به آنچه كه از پروردگارش به او نازل شده ايمان آورده است و همه مؤمنان به خدا و فرشتگان او و كتب و رسولان او ايمان آورده اند. ما ميان هيچ يك از پيامبران خدا تفاوتى نمى گذاريم و (مؤمنان) گفتند: ما شنيديم و اطاعت كرديم. مغفرتت را نصيب ما فرما و سرنوشت همه ما به سوى توست.[4]

اما وحدت معنا و اهداف كتب آسمانى، در قرآن چنين آمده است:

الف) ما تورات را فرستاديم، در اين كتاب هدايت و نور است كه پيامبرانى كه به دين يهود گرويده اند مطابق آن حكم مى كنند (و هم چنين) انسان هاى الهى و روحانيون نيز مطابق آنچه كه از كتاب خداوندى حفظ كرده اند، به پيروى از آن حكم مى كنند و آنان بر آن كتاب شاهد بودند، پس از مردم نترسيد و از من بترسيد و آيات مرا در برابر ارزش اندك از دست ندهيد و هر كس به آنچه كه خداوند فرستاده است حكم نكند آنان هستند گروه كافران.[5]
ب) و به دنبال آنان عيسى بن مريم را فرستاديم كه در مقابل خود تورات را تصديق مى كرد و انجيل را به او داديم. هدايت و نور در آن بود و تصديق مى كرد آنچه را كه از تورات و هدايت و موعظه براى مردم پرهيزكار در مقابل خود داشت.[6]
ج) و براى تو فرستاديم كتاب را بر مبناى حق كه آنچه را (از كتب آسمانى) پيش رو داشت تصديق مى كند و پيرو آن است. پس ميان آنان به آنچه كه خداوند فرستاده است حكم كن و از هواهاى آنان كه ]بر خلاف حق فرستاده شده به توست،[ پيروى مكن.[7]

سپس ما با كمال وضوح مى بينيم كه دين ابراهيمى كه براى همه امت هاى جهانى است در كتاب تورات چند بار تصريح شده است، از آن جمله:

خداوند به ابراهيم گفت: از سرزمين و خويشاوندان پدرت به سوى زمينى كه به تو نشان خواهم داد حركت كن (هجرت كن) تا من تو را يك امت عظيم قرار بدهم و تو را مبارك و نام تو را با عظمت بسازم و تو خود بركت شوى و من كسانى را كه تو را مبارك بدانند، مبارك مى گردانم و كسى را كه به تو لعنت كند، لعنت مى كنم و همه مردم روى زمين به وسيله تو مبارك خواهند گشت. (تورات سفر تكوين اصحاح دوازدهم)

و در مورد دوم از تورات چنين آمده است:

و خداوند به ابراهيم پس از جدا شدن قوم لوط از او، چنين گفت: چشمت را باز كن و از آن محل كه هستى به طرف شمال و جنوب و شرق و غرب نگاه كن، زيرا همه زمينى را كه تو مى بينى، به تو و نسل تو خواهم داد و من نسل تو را به قدر خاك زمين قرار خواهم داد تا آنجا كه اگر كسى بتواند دانه هاى خاك زمين را بشمارد، نسل تو قابل شمارش خواهد بود. برخيز و در طول و عرض زمين حركت كن؛ زيرا آن را به تو عطا خواهم كرد. (التكوين ـ اصحاح سيزدهم)

اما كتاب عهد جديد (انجيل) چنين مى گويد :

من به شما مى گويم مردم فراوانى از مشارق و مغارب مى آيند و به ابراهيم در ملكوت آسمان ها تكيه مى كنند (انجيل متى ـ اصحاح هشتم)

پولس بارها گفته است: ختنه كردن، انسان را فرزند ابراهيم نمى كند، بلكه فرزندان او كسانى هستند كه با قدمهاى ايمان حركت مى كنند. و ابراهيم پدر همه ما است و خداوند او را پدر امت هاى فراوانى قرار داده است.[8]

بحث دوم

پيش از ورود به تحقيق وحدت دين جهانى ابراهيم (ع) چند مقدمه مختصر را براى توضيح مقصود خود در اين مقاله متذكر مى شوم:

مقدمۀ يكم ـ منظور ما از وحدت جهانى دين ابراهيمى، آن نيست كه همه مؤمنين اهل كتاب دست از مذهب خاص خود بردارند تا در يك دين جهانى ابراهيمى شركت كنند، نه هرگز؛ بلكه مى گوييم: هر امتى دين خود را دارد و به عقايد و تكاليف آن پايبند خواهد بود. مسلمان، مسلمان است، مسيحى، مسيحى است، و يهود، يهودى است. و هدف و منظور ما از اين دين جهانى اين است كه همه ما ابراهيميان در اعتقاد به اصول مشتركى كه مابين ما مورد قبول است متحد شويم. كليات اين اصول عبارتند از: اعتقاد به خدا و صفات كماليه او و معاد و ابديت و فرشتگان و تكاليف الهى (عبادات و امثال آن، هر كسى بر مبناى دين خود) و اخلاق فاضله اعلا و مانند آنها در مسير خود به سوى جاذبيت كمال اعلا.

مقدمۀ دوم ـ مقصود از اين كنفرانس و امثال آن چيزى نيست، جز همان هدفى كه متذكر شديم (اقدام جدى به محقق ساختن وحدت عالى براى اهل كتاب در دين ابراهيمى). اگرچه رسيدن به نتايج مطلوب در راه اين هدف به صرف انرژى هاى فكرى و تحريك احساس هاى وجدانى فراوان و به اطلاعات گسترده و عميق پيرامون اديان الهى ابراهيمى نيازمند است و هم چنين احتياج به بررسى نصوص اصلى در متون كتاب هاى مقدس و فعاليت هاى متنوع پيرامون مسائل مربوط دارد.

طبيعى است كه چنين تحقيقى در يك زمان كوتاه و در تعدادى از اين كنگره ها و كنفرانس ها به دست نمى آيد، بلكه به صرف وقت نسبتآ طولانى نيازمند است تا بتواند به نتايج واقعى قطعى برسد.

مقدمۀ سوم ـ مقصود از اين كنفرانس و امثال آن، اين نيست كه يك بيانيه يا قطعنامه رسمى براى صلح صادر كنيم تا اديان ابراهيمى به وسيله آن، تمام شدن جنگ هاى صليبى را ميان مسلمانان و مسيحيان اعلان كنند، چنانكه بعضى از مردم گمان مى كنند. و اختلافى در تكاليف الهى و اخلاقى انسانى عالى كه مستند به امور مزبوره (خدا و معاد و...) بوده باشد. وجود ندارد، تا ما يك قطعنامه براى متحد ساختن آنها و اعلان پايان جنگ و آغاز صلح صادر كنيم، نه به عنوان جنگ هاى صليبى و نه با عنوان ديگر موضوعات، زيرا اديان ابراهيمى جهانى، همه انسان ها را برادر يكديگر مى داند و ميان آنان هيچ خصومت و كينه و عداوتى وجود ندارد. آنچه كه موجب دشمنى و كينه توزى و عداوت ميان بشر است مستند به عواملى است كه ما نمونه اى از آنها را در اينجا متذكر مى شويم :

خودخواهى افراطى كه انسان را از برادرانش جدا مى كند و آن دو را مانند دو دشمن خونخوار روياروى هم قرار مى دهد، اين صفت پليد، معلول دورى از خدا است كه اساسى ترين عامل وحدت انسان ها است.

نژادپرستى است كه مى تواند آتش خصومت را ميان گروه هاى بشر شعله ور بسازد.

قدرت پرستى و سلطه جويى بر ديگر انسان هاست كه ناشى از «هدف ديدن خويشتن و وسيله ديدن ديگران» است. اين دو عامل (2 و 3) هم از نتايج خودخواهى است.

جهل به ارزش هاى عالى انسانى.

جهل به حقيقت دين و هدف ها و علل آن. بنابراين، جنگ هايى كه دود از دودمان بشر درمى آورد، امور مزبوره بوده است كه براى توجيه خويشتن، به دفاع از دين و حق و عدالت تمسك مى كند. او با اين حركت نابخردانه خود، به بهانه دين و حق و عدالت، خود همين حقايق را نابود مى سازد!! و با توجه به اين حقيقت است كه ما مى توانيم به خطاى بعضى از مورخين جنگ هاى صليبى آگاه شويم كه گمان كرده اند يگانه علت جنگ هاى صليبى، انگيزه هاى دينى بوده است! حقيقت اين است كه زعماء و فرماندهان آن جنگ ها توانسته بودند دين را بهانه كرده و يكى از فجيع ترين آدمكشى ها را كه سه يا چهار قرن طول كشيده، خون بيگناهان را به زمين ريخته و موجب ناگوارى ها و مصيبت هاى فراوان گشته است، به راه بيندازند.[9]

آنچه امروزه براى ما واجب است، اين است كه درباره وحدت كلمه ما اهل كتاب پيرامون ابراهيم و دين جهانى او كه همه ما در آن مشتركيم، قطعنامۀ رسمى صادر كنيم.

بحث سوم

از مهمترين مسائلى كه در موضوع اين كنفرانس بايد مورد تحقيق قرار بگيرد، منابع و مآخذى است كه بتوانند دين ابراهيمى را براى ما ارائه بدهند. اين منابع و مآخذ بر دو نوع است: نوع اول ـ كتب مقدسه اى است كه اهل كتاب به آنها ايمان دارد و در عقايد و تكاليف و اخلاق به آنها استناد مى كند. نوع دوم ـ فطرت پاك و عقل خالص و منزه از آلودگى هاى اوهام و تخيلات است.

نوع اول ـ كتب مقدسه كه عبارتند از : قرآن و انجيل و تورات. بديهى است كه در اين كتابها، يك عده اصول و قضاياى صريح به عنوان عقايد و تكاليف و حقوق و اخلاقيات دين ابراهيم وارد نشده است. بلكه ما در آن كتب، حقايق مزبور را از قضايا يا صفات مستند به ابراهيم (ع) استخراج خواهيم كرد؛ زيرا هر صفت اختيارى براى انسان از اعمال و گفتارها و انديشه هاى اختيارى او حاصل مى گردد، مانند علم، عدالت، مديريت و اخلاق فاضله و امثال آنها. و اين اعمال و اقوال و افكار يا به تكاليف و احكام صادر از خداوند سبحان به وسيله وحى مستند مى گردد و يا به آنچه كه وجدان صاف و آگاه در حقايق عالى حيات حكم مى كند، متكى است.

نوع دوم ـ اما آن قضاياى شخصى و صفات خصوصى حضرت ابراهيم(ع) كه در كتب مقدس آمده است، مانند مأموريت الهى او براى ذبح فرزندش اسماعيل يا اسحق(ع) و مانند صفت نبوت و مانند اين امور كه از حيطه اختيار آدمى خارج است نمى تواند منشأ تكليف براى ما باشد.

اينك نخست مى پردازيم به آن صفات عالى ابراهيمى كه در قرآن آمده است :

صدق در حد اعلا در سخن و كردار و انديشه. (مريم، آيه 41)

پيروزى مطلق در آزمايش هاى شديد. (بقره، آيه 124)

تطهير خانه خدا و آماده ساختن آن براى عبادت. (بقره، آيه 125)

اشتياق كامل به امنيت و صلح و معيشت زيبا براى مردم. (بقره، آيه 126)

بازگشت (توبه) به خدا. (بقره، آيه 128)

اعتقاد به اسلام (دين فطرت). (بقره، آيه 132 و 131 و 128)

آموزش عبادت و تكاليف الهى. (بقره، آيه 128)

اشتياق به بعثت رسولان براى تلاوت آيات خداوندى و تعليم كتاب و حكمت به فرزندانش (همه مردم) و تزكيه آنان. (بقره، آيه 129)

تشويق و ترغيب براى تحصيل رشد و كمال و نهى از رويگردان شدن از كمال كه مقتضاى دين ابراهيم است. (بقره، آيه 130)

10ـ پيروى از دين حنيف كه مقتضاى فطرت و رنگرزى اصل انسانى است. (بقره آيات 138 و 135) و (آل عمران، آيه 67)

11ـ اعتقاد به توحيد. (بقره، آيات 138 و 135) و (آل عمران، آيه 64)

12ـ دوستى اصيل كه ناشى از تقرب به خدا به وسيله اعتقادات سالم و اعمال صالح است. (نساء، آيه 125)

13ـ اعلان مخالفت با مشركين. (انعام، آيه 74) و (توبه، آيه 114)

14ـ بينايى به ملكوت آسمان ها و زمين. (انعام، آيه 75)

15ـ رسيدن به درجه يقين (به خدا و به حقايق غيبى). (انعام، آيه 75)

16ـ اهميت دادن به عقل و استدلال براى اثبات حق. (انعام، آيه 76 الى 79)

17ـ مراعات ادب و احترام در بحث و احتجاج. (انعام، آيه 76 الى 79)

18ـ ارائه امن ترين راه براى اعتقادات. (انعام، آيه 80 الى 83)

19ـ اخلاص در همه عبادات براى خداوند متعال. (انعام، آيه 162)

20ـ توجيه زندگى و مرگ تنها براى خدا. (انعام، آيه 126)

21ـ صبر و بردبارى. (توبه، آيه 114)

22ـ مناجات با خدا. (توبه، آيه 114)

23ـ رحم و محبت براى مردم. (ابراهيم، آيه 36)

24ـ شريعت آسان و بدون مشقت. (حج، آيه 78)

25ـ اسناد آفرينش و هدايت و اطعام و سيراب كردن و شفاء و ميراندن و زنده كردن به خداوند (اين اسناد مربوط به قانون عام «لا حول و لا قوة الا بالله» است). (شعراء آيه 78 الى 81)

26ـ قبول حاكميت از طرف خداوند متعال. (شعراء، آيه 78 الى 81)

27ـ توكل بر خدا. (ممتحنه، آيه 4)

28ـ اعتقاد به اينكه سرنوشت همه مردم به سوى خدا است. (ممتحنه، آيه 4)

29ـ رشد و كمال از طرف خداوند عنايت مى شود. (انبياء، آيه 51)

صفات حضرت ابراهيم(ع) از ديدگاه تورات و انجيل

در كتاب تورات، صفاتى به حضرت ابراهيم(ع) نسبت داده شده است كه كشف از وصول آن حضرت به عالى ترين درجات رشد و كمال انسانى مى كند. نمونه اى از آن صفات بدين قرار است :

ابراهيم به تنهايى يك امت عظيم الهى است.(تورات، تكوين، اصحاح دوازدهم 1ـ3).

اين صفت را در قرآن مجيد نيز مشاهده مى كنيم: «ابراهيم به تنهايى يك امت مطيع خداوندى و رستگار است» (نحل.، آيه 123)

خداوند ابراهيم را مبارك و عطا كننده بركت قرار داده است. (تورات ـ تكوين ـ اصحاح دوازدهم 1 ـ 3)

خداوند همه مردم روى زمين را به وسيله ابراهيم (ع) بركت داده است. (تورات ـ تكوين ـ اصحاح دوازدهم 1 ـ 3)

دين ابراهيم، روى زمين را از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب فرا خواهد گرفت. (تورات ـ تكوين ـ اصحاح دوازدهم 1 ـ 3)

خداوند به ابراهيم ظاهر شد و ابراهيم او را ديد. (تورات، تكوين، اصحاح هفدهم ـ 1)

ابراهيم به رشد و كمال رسيده است. (تورات ـ تكوين ـ اصحاح دوازدهم 2)

خداوند عهد نبوت و امامت بر همه مردم را به ابراهيم عطا كرده است. (تورات ـ تكوين ـ اصحاح دوازدهم 6)[10]

در عهد جديد (انجيل) سخن درباره حضرت ابراهيم (ع) در بيش از 30 مورد آمده است. در اين موارد تمجيد و تعظيم براى آن حضرت فراوان ذكر شده است، مانند :

الف) اينكه او پدر همه امت هاست.

ب) او خليل الله (دوست خاص) خداست.

ج) امت او زمين را به ارث مى برند.

اگر ما در آنچه كه در قرآن و انجيل و تورات آمده است دقت كنيم، خواهيم ديد كه اين كتب مقدس در اينكه او پدر همه ما اهل كتاب است، اتفاق نظر دارند. و اگر ما به دين اين پيامبر بزرگ كه از طرف خدا آمده است ايمان بياوريم، در دين جهانى ابراهيمى كه دين فطرت و وجدان صاف و عقل سليم است، هماهنگ خواهيم گشت.

ما امروز اعتراف مى كنيم: در ابتداى راهى هستيم كه خداوند متعال با حركت در اين راه همه ما را در يك مجتمع براى رسيدن به وحدت عالى دينى يارى خواهد كرد. و نبايد از مشكلاتى كه در سپرى كردن اين راه رو به حقيقت وجود دارد، هراسى به خود راه بدهيم؛ زيرا سپرى كردن راهى كه ما را به حيات سعادتمندانه خواهد رسانيد از مهمترين وظايف ما است. مخصوصآ در تفسير كتب مقدس و توجيه محتويات آنها براى استنباط دين ابراهيمى جهانى كه بدون آن نمى توانيم به نتايج مطلوب خود برسيم، لذا همه ما در برداشتن اين گام سازنده به خدا توكل مى كنيم.


[1] ـ متن سخنرانى استاد جعفرى در كنفرانس اسلام و مسيحيت در كشور سوئيس كه در تاريخ پنجم و ششم آذرماه 1374 مطابق با 26 و 27 نوامبر 1995 برگزار شده است.

[2] ـ سوره مائده / آيه 69.

[3] ـ سوره آل عمران / آيه 64.

[4] ـ سوره بقره / آيه 285.

[5] ـ سوره مائده / آيه 44.

[6] ـ سوره مائده / آيه 46.

[7] ـ سوره مائده / آيه 48.

[8] ـ ابراهيم، ابوالانبياء ـ تأليف محمود العقاد، ص 85.

[9] ـ ر.ک: الف) جهاد مسلمانان در جنگ هاى صليبى، تأليف آقاى دكتر فائد حماد. ب) داستان تمدن ويل دورانت. ج) عصر ايمانو جنگ هاى صليبى و علل و آثار آن، تأليف آقاى عبدالله ناصرى طاهرى. د) تاريخ آلبرماله، جول ايزاك. هـ ) جنگ هاى صليبى در نظر شرقى ها، تأليف آقاى انيس معلوف.

[10] ـ اين مقام عظيم براى ابراهيم (ع) در قرآن در سوره بقره آيه 124 چنين آمده است: «در آن هنگام كه خداى ابراهيم، ابراهيم را با يك عدهكلمات (اعمال) آزمايش كرد و آن حضرت از عهده آزمايشات برآمد، خداوند فرمود: من تو را امام (پيشوا) براى همه مردم قرار دادم. ابراهيمگفت: آيا از نسل من هم به پيشوايى مى رسند؟ خداوند فرمود: پيمان پيشوايى ]كه من مقرر مى دارم،[ به ستمكاران نمى رسد.


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها   
آخرین تصاویر