عزیز و گرامی و دلبند خویش
تویی مایه بودو پیدایشم
کنارت به ناز و به آسایشم
پدر تکیه گاه وجود منی
تو سرمایه هست و بود منی
***
دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت
جز نور تو در عرصه آفاق نیافت
هنگام نهادن قدم بر سر خاک
دیوار حرم به احترام تو شکافت
***
من باعث فریادتم
حافظ اسم پاکنم
همیشه در کنارتم
مردانه در رکابتم
عشق من پدر من
همیشه در رویای من
اخ که چقدر سخته برام
بدون تو فردای من
***
برای روز “پـدر“ چیزی نخرید
پدر بهشتی را هم که داشت، زیر پای مادر گذاشت…
پدر روزت مبارک یعنی چه؟
باید گفت پدر امسالت را خسته نباشی؛
قدیمی ترین کتیبه ی دنیا خط های پیشانی “پدرم“ بود
که با دستان لرزان خدا رویش نوشته شده بود
شرافت تنها چیزیست که به آن اعتقاد دارم
سلامتی همه باباهای شریف و زحمتکش
***
شب بود و ماه واختر و شمع ومن وخیال
خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود
در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت
رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود
درعالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
موی سیاه او شده بود اندکی سپید
گویی سپیده از افق شب دمیده بود
یاد آمدم که در دل شبها هزار بار
دست نوازشم به سر و رو کشیده بود
از خود برون شدم به تماشای روی او
کی لذت وصال بدین حد رسیده بود
چون محو شد خیال پدر از نظر مرا
اشکی به روی گونه زردم چکیده بود
***
بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من
تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر کرد
محروم ز دیدار گل روی پدر کرد
سخت است که دیدار رود تا به قیامت
رویاست پدر، آید از این در به سلامت
شب را به خیالش به سحرگاه رسانم
از حکمت الله دگر هیچ ندانم
***
ای پدر بوی شقایق می دهی عاشقی را یاد عاشق می دهی
با تو سبزم،گل بهارم،ای پدر هر چه دارم از تو دارم ای پدر
***
ای تکیه گاه محکم من ، ای پدر جان
ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان
ای نام زیبایت همیشه اعتبارم
خدمت به تو در همه حال ، هست افتخارم
***
چون سایه ی رب بر سر ما سایه پدر بود
بر سایه ی رب در صحف همسایه پدر بود
ایزد چو بفرمود که او رب صغیر است
***
پدر ای که از تو جاری
خون زندگی تو رگ هام
ای که از نور دو چشمت
نور زندگی به چشمام
***
ای پدر بوی شقایق می دهی
عاشقی را یاد عاشق می دهی
با تو سبزم ،گل بهارم ، ای پدر
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
***
ای طنین نام تو بر گوش من / ای پناه گریه ی خاموش من
همچو باران مهربان بر من ببار / ای که هستی مثل ابر نو بهار
***
فلسفه «الا کلنگ»
اثبات بزرگی کسی است
که فرو می نشیند تا دیگری پرواز را تجربه کند
و پدر همان بزرگ مردی است
که قامتش خم شد
تا ما قد بکشیم
***
پدرم
ای کاش تو باز آیی و من پای تو بوسم
در سجده روم صورت زیبای تو بوسم
هر جا که برفتیو دمی جای گرفتی
آنجا بروم گریه کنان جای تو بوسم……..
دوست دارم بابایی
***
بار دگر زنده شد کودکیم پشت در
خانه ما منتظر چشم به را پدر
باز پدر آمد و وی خوش نان رسید
باز پدر معنی آزادی و ایمان رسید
***
بار دگر زنده شد کودکیم پشت در
خانه ما منتظر چشم به را پدر
باز پدر آمد و وی خوش نان رسید
باز پدر معنی آزادی و ایمان رسید
***
در چشم های پدر
خدا زندگی می کرد
هیچ وقت نمی شد
در چشم هایش نگاه کرد و
با او حرف زد
هیچ وقت نمی شد
به چشم هایش خیره شد
***
پدر ای چراغ خونه!
مرد دریا،
مرد بارون
با تو زندگی یه باغه،
بی تو سرده مثل زندون
هر چی دارم از تو دارم،
تو بهار آرزو ها
هنوزم اگه نگیری،
دستامو می افتم از پا
***
در عالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
موی سیاه او شده بود اندکی سپید
گویی سپیده از افق شب دمیده بود
***